chrominance

/ˈkromənəns//ˈkromənəns/

(رنگ هر شی در مقایسه با رنگی که به عنوان معیار گزیده شود) متن رنگ، رنگتابی، جلا، فام نمایی

جمله های نمونه

1. Color information is also called chrominance.
[ترجمه گوگل]اطلاعات رنگ را کرومینانس نیز می گویند
[ترجمه ترگمان]اطلاعات رنگی نیز chrominance نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Before video compression, chrominance signals U, V and luminance signal Y should be separated from each other in every frame.
[ترجمه گوگل]قبل از فشرده‌سازی ویدئو، سیگنال‌های کرومینانس U، V و سیگنال روشنایی Y باید در هر فریم از یکدیگر جدا شوند
[ترجمه ترگمان]قبل از فشرده سازی ویدئو، سیگنال های chrominance، V، V و روشنایی Y باید از هم در هر فریم از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then, eye luminance maps and chrominance maps are used in skin patches. Face candidates will consequently be obtained. Finally, face candidates are tested by trained SYM.
[ترجمه گوگل]سپس از نقشه های درخشندگی چشم و نقشه های کرومینانس در لکه های پوستی استفاده می شود در نتیجه نامزدهای چهره به دست خواهند آمد در نهایت، نامزدهای چهره توسط SYM آموزش دیده آزمایش می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس نقشه های روشنایی چشم و نقشه های chrominance در لایه های پوست مورد استفاده قرار می گیرند در نتیجه نامزدهای صورت به دست خواهند آمد در نهایت، داوطلبان با sym آموزش دیده مورد آزمایش قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chip for separating luminance chrominance contributes lot to the digitized TV.
[ترجمه گوگل]تراشه برای جداسازی روشنایی کرومینانس کمک زیادی به تلویزیون دیجیتالی می کند
[ترجمه ترگمان]چیپ برای جداسازی درخشندگی به دیجیتال دیجیتالی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Humans are more sensitive to changes in hue ( chrominance ) than changes in brightness ( luminance ).
[ترجمه گوگل]انسان به تغییرات رنگ (کرومینانس) حساس تر از تغییر در روشنایی (درخشندگی) است
[ترجمه ترگمان]انسان ها نسبت به تغییرات در روشنایی (chrominance)نسبت به تغییرات روشنایی حساس تر هستند (روشنایی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wastewater from vitamin B1 factory has characteristics of high concentration, bad biochemical degradability, many chrominance substance and hardly be biochemical treated.
[ترجمه گوگل]فاضلاب کارخانه ویتامین B1 دارای ویژگی های غلظت بالا، تجزیه پذیری بیوشیمیایی بد، مواد کرومینت زیاد است و به سختی قابل تصفیه بیوشیمیایی است
[ترجمه ترگمان]Wastewater از سوی کارخانه ویتامین B۱ دارای ویژگی غلظت بالا، degradability بیوشیمیایی بد، بسیاری از مواد chrominance است و به سختی درمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We designed sampling, an RTL level simulation testbench and a FPGA platform for the chrominance demodulation.
[ترجمه گوگل]ما نمونه‌برداری، یک میز آزمایش شبیه‌سازی سطح RTL و یک پلت فرم FPGA برای دمدولاسیون کرومینانس طراحی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما نمونه برداری، یک شبیه سازی سطح RTL و یک پلت فرم FPGA برای chrominance demodulation طراحی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In video jargon, the brightness is called the luminance signal, while the color is the chrominance signal .
[ترجمه گوگل]در اصطلاحات ویدیویی، روشنایی سیگنال درخشندگی نامیده می شود، در حالی که رنگ سیگنال کرومینانس است
[ترجمه ترگمان]در اصطلاحات فنی، روشنایی سیگنال درخشندگی نامیده می شود، در حالی که رنگ سیگنال chrominance است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A special form of oscilloscope for looking at the chrominance components of composite video systems.
[ترجمه گوگل]شکل خاصی از اسیلوسکوپ برای مشاهده اجزای کرومینانس سیستم های ویدئویی کامپوزیت
[ترجمه ترگمان]یک شکل خاص از oscilloscope برای نگاه کردن به اجزای chrominance سیستم های ویدئوی مرکب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The result shows that the better classify performance of tongue-color is in aesthesia color-space, apperceive color-space and 2D chrominance planes include luminance.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که عملکرد طبقه‌بندی بهتر زبان-رنگ در فضای رنگ-زیبایی، درک-فضا رنگ و سطوح کرومینانس دوبعدی شامل درخشندگی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که عملکرد بهتر طبقه بندی زبان در aesthesia رنگ - فضا، apperceive رنگ - فضا و دو بعدی D chrominance شامل درخشندگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Introduces a comb filter designed by CCD321 (Charge Coupled Device), which is better to separate two components of chrominance video signal.
[ترجمه گوگل]یک فیلتر شانه ای طراحی شده توسط CCD321 (Charge Coupled Device) معرفی می کند که بهتر است دو جزء سیگنال ویدئویی کرومینانس را از هم جدا کند
[ترجمه ترگمان]Introduces یک فیلتر شانه طراحی شده توسط CCD۳۲۱ (شارژ کننده بار)، که بهتر است دو مولفه سیگنال ویدیویی chrominance را جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper focuses on three key algorithms: skin color correction, contrast enhancement and chrominance transient improvement.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر روی سه الگوریتم کلیدی تمرکز دارد: اصلاح رنگ پوست، افزایش کنتراست و بهبود گذرا کروم
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر سه الگوریتم کلیدی تمرکز دارد: اصلاح رنگ پوست، افزایش کنتراست و بهبود گذرا گذرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The performance of color image coding is further improved by outpu t - controlled policy of chrominance component.
[ترجمه گوگل]عملکرد کدگذاری تصویر رنگی با سیاست کنترل شده خروجی مولفه chrominance بیشتر بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]عملکرد کدگذاری تصویر رنگ با استفاده از سیاست کنترل شده of (chrominance)بیشتر بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] رنگ نمایی اختلاف بین یک رنگ با رنگ مرجع معین و با روشنایی یکسان . این مرجع در تلویزیون رنگی، رنگ سفید با مختصات ایکس مساوی است با 310 هزارم و وای مساوی است با 316 هزارم روی نمودار رنگمندی است . - رنگی

انگلیسی به انگلیسی

• composition of a color in a color signal (as opposed to the composition of brightness or illumination); difference between a color and a reference color that has an equal brightness level (optics)

پیشنهاد کاربران

بپرس