chromatography

/ˌkroʊməˈtɒɡrəfi//ˌkrəʊməˈtɒɡrəfi/

معنی: رنگ نگاری، جدا کردن عناصر رنگی از هم
معانی دیگر: (رنگ شناسی - شیمی) رنگ نگاری، فام نگاری

جمله های نمونه

1. The chapter on adsorption chromatography follows a similar pattern.
[ترجمه گوگل]فصل کروماتوگرافی جذب از الگوی مشابهی پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]این بخش با کروماتوگرافی جذب، الگوی مشابهی را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Quantitation usually requires gas or high performance liquid chromatography or immunoassay.
[ترجمه گوگل]کمی سازی معمولاً به گاز یا کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا یا ایمونواسی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]quantitation معمولا به کروماتوگرافی مایع عملکرد بالا یا immunoassay نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thin layer chromatography or spectrophotometry is used for screening.
[ترجمه گوگل]برای غربالگری از کروماتوگرافی لایه نازک یا اسپکتروفتومتری استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]کروماتوگرافی لایه نازک یا spectrophotometry برای غربالگری استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two of the most important are liquid-phase chromatography and solvent extraction.
[ترجمه گوگل]دو مورد از مهمترین آنها کروماتوگرافی فاز مایع و استخراج با حلال است
[ترجمه ترگمان]دو مورد از مهم ترین آن ها کروماتوگرافی با فاز مایع و استخراج حلال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Having proposed suitable nomenclature for gas chromatography and ion exchange, the commission then developed a unified nomenclature for chromatography.
[ترجمه گوگل]کمیسیون پس از پیشنهاد نامگذاری مناسب برای کروماتوگرافی گازی و تبادل یونی، نامگذاری واحدی برای کروماتوگرافی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]پس از پیشنهاد نامگذاری مناسب برای کروماتوگرافی گازی و تبادل یونی، این کمیسیون یک نامگذاری یکپارچه برای کروماتوگرافی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is the simplest form of adsorption chromatography.
[ترجمه گوگل]این ساده ترین شکل کروماتوگرافی جذبی است
[ترجمه ترگمان]این ساده ترین شکل کروماتوگرافی جذب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chromatography is particularly useful in organic synthesis in separating and recovering the components of a mixture.
[ترجمه گوگل]کروماتوگرافی به ویژه در سنتز آلی در جداسازی و بازیابی اجزای یک مخلوط مفید است
[ترجمه ترگمان]chromatography به ویژه در سنتز آلی در جداسازی و بازیابی اجزای یک مخلوط مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In both types of chromatography, portions of each component remain dissolved in the mobile phase.
[ترجمه گوگل]در هر دو نوع کروماتوگرافی، بخش هایی از هر جزء در فاز متحرک حل می شود
[ترجمه ترگمان]در هر دو نوع کروماتوگرافی، بخش هایی از هر جز در فاز متحرک حل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Liquid chromatography (LC) is one of the most effective way to separate and purify biopolymer, and also a powerful tool to be used for protein refolding.
[ترجمه گوگل]کروماتوگرافی مایع (LC) یکی از مؤثرترین روش‌ها برای جداسازی و خالص‌سازی پلیمرهای زیستی و همچنین ابزاری قدرتمند برای تا کردن مجدد پروتئین است
[ترجمه ترگمان]کروماتوگرافی مایع (LC)یکی از موثرترین راه ها برای جداسازی و تصفیه biopolymer و نیز یک ابزار قدرتمند برای استفاده برای refolding پروتیین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods: Using heavy caliber capillary gas chromatography with headspace sampling.
[ترجمه گوگل]روش کار: استفاده از کروماتوگرافی گازی مویرگی کالیبر سنگین با نمونه برداری از فضای سر
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از کروماتوگرافی گازی کالیبر سنگین با نمونه گیری headspace
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A liquid chromatography - photoionization - mass spectrometry method was developed for thedetermination of chloramphenicol antibiotics in fish meats.
[ترجمه گوگل]یک روش کروماتوگرافی مایع - فوتیونیزاسیون - طیف سنجی جرمی برای تعیین آنتی بیوتیک های کلرامفنیکل در گوشت ماهی توسعه داده شد
[ترجمه ترگمان]یک روش طیف سنجی جرمی - - photoionization برای thedetermination آنتی بیوتیک chloramphenicol در گوشت ماهی ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gradient elution chromatography was applied to determine the ginsenoside contents in Shengmai injections.
[ترجمه گوگل]کروماتوگرافی شستشوی گرادیان برای تعیین محتوای جین سنوزید در تزریق Shengmai استفاده شد
[ترجمه ترگمان]کروماتوگرافی elution Gradient برای تعیین محتوای ginsenoside در تزریق های Shengmai بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Capillary gas chromatography for determination of some hazardous substances in oil paint thinners was established.
[ترجمه گوگل]کروماتوگرافی گازی مویرگی برای تعیین برخی از مواد خطرناک در تینرهای رنگ روغن ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]کروماتوگرافی گازی Capillary برای تعیین برخی مواد خطرناک در رنگ روغنی thinners ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is no mention of environmentally important techniques as gas chromatography, mass spectrometry, atomic absorption spectrometry, etc.
[ترجمه گوگل]هیچ اشاره ای به تکنیک های مهم زیست محیطی مانند کروماتوگرافی گازی، طیف سنجی جرمی، طیف سنجی جذب اتمی و غیره نشده است
[ترجمه ترگمان]هیچ ذکری از تکنیک های مهم زیست محیطی به عنوان کروماتوگرافی گازی، طیف سنجی جرمی، طیف سنجی جذب اتمی و غیره وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ نگاری (اسم)
chromatography

جدا کردن عناصر رنگی از هم (اسم)
chromatography

تخصصی

[شیمی] کروماتوگرافی، رنگ نگارى، فام نگارى
[زمین شناسی] رنگ نگاری - - جداسازی اجزای یک مخلوط با استفاده از فازهای جامد، مایع و گاز، بر اساس تمایل مولکول ها به آن حالت. - - یک نام کلی برای فرآیندهای متعدد که منجر به جدایش اجزائ یک نمونه، بوسیله حرکت دادن نمونه در یک مخلوط یا محلولی، در بالای یا درون یک واسطه با استفاده رونشینی، تفکیک یا جدایش، تبادل یونی یا سایر خصوصیات به روشی که اجزائ مختلف، جنبش های متفاوت دارند، و در نتیجه از هم جدا می شوند. یکی از استعمال های اولیه در جدایش سازنده های مخلوط های رنگی بود که نوارهای رنگی متفاوتی را بوجود می آورد، و بدین دلیل chronography خوانده می شد. - نیز ببینید: رنگ نگاری ستونی، رنگ نگاری الکترونیکی، رنگ نگاری گازی، رنگ نگاری مایع، رنگ نگاری کاغذ، رنگ نگاری نازک لایه. -
[نساجی] کروماتوگرافی - رنگ نگاری - یک نوع روش تجزیه شیمیایی
[پلیمر] رنگ نگاری، کروماتوگرافی، سوانگاری

انگلیسی به انگلیسی

• method of separating mixtures and identifying their components (chemistry)

پیشنهاد کاربران

🔷 ( شیمی )


🔷 واژه مصوب: سَوانگاری

🔷 تعریف: روشی برای جداسازی اجزای یک مخلوط با عبور دادن یک فاز متحرک از روی یک فاز ساکن
رنگ نگاری
chromatography ( شیمی )
واژه مصوب: سَوانگاری
تعریف: روشی برای جداسازی اجزای یک مخلوط با عبور دادن یک فاز متحرک از روی یک فاز ساکن
chalk chromatography
کروماتوگرافی گچ
chalk chromatography
رنگ نگاری گچ

بپرس