• (2)تعریف: in music, having to do with the chromatic scale, which ascends and descends by half steps, as C to C sharp and C sharp to D.
جمله های نمونه
1. Is it mainly diatonic or chromatic?
[ترجمه Maryam.fllhpour] آیا عمدتا ( نوت موسیقی ) مربوط به اکتاو هشته یا اینکه نیم پرده بالاتره؟
|
[ترجمه گوگل]آیا عمدتاً دیاتونیک است یا کروماتیک؟ [ترجمه ترگمان]آیا این به طور عمده diatonic یا chromatic است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Substitution notes may be diatonic or chromatic.
[ترجمه گوگل]نت های جایگزین ممکن است دیاتونیک یا کروماتیک باشند [ترجمه ترگمان]نکات جایگزینی ممکن است diatonic یا رنگی باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It possesses a complete chromatic scale between these two notes.
[ترجمه سعید] یک گام کروماتیک کامل در بین این دو نت وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]دارای یک مقیاس رنگی کامل بین این دو نت است [ترجمه ترگمان]یک مقیاس رنگی کامل بین این دو یادداشت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. First we will deal with diatonic and chromatic substitution notes, which are the main means of obscuring conventional chords.
[ترجمه گوگل]ابتدا به نت های جایگزین دیاتونیک و کروماتیک می پردازیم که ابزار اصلی پنهان کردن آکوردهای معمولی هستند [ترجمه ترگمان]ابتدا ما با diatonic و notes رنگی سرو کار خواهیم داشت، که ابزار اصلی پنهان کردن chords سنتی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The only physical relationship between the chromatic scale and the ear is that both operate on a logarithmic scale in order to accommodate a large frequency range.
[ترجمه گوگل]تنها رابطه فیزیکی بین مقیاس رنگی و گوش این است که هر دو در مقیاس لگاریتمی عمل می کنند تا محدوده فرکانسی بزرگی را در خود جای دهند [ترجمه ترگمان]تنها رابطه فیزیکی بین مقیاس رنگی و گوش آن است که هر دو روی یک مقیاس لگاریتمی عمل می کنند تا محدوده فرکانس وسیعی را جا به جا کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. CONCLUSION The chromatic aberration method can be applied to determine the color of Brevoscapine injection.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری از روش انحراف رنگی می توان برای تعیین رنگ تزریق برووسکاپین استفاده کرد [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش aberration رنگی را می توان برای تعیین رنگ تزریق Brevoscapine اعمال کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The 'Telemann' Variations are much less chromatic, more decorative, and as a result are much closer to the Baroque concept of 'variation'.
[ترجمه گوگل]واریاسیونهای «تلمن» رنگی کمتر، تزئینیتر هستند و در نتیجه به مفهوم «واریاسیون» به سبک باروک نزدیکتر هستند [ترجمه ترگمان]تغییرات Telemann کم تر رنگی هستند، بیشتر تزیینی هستند، و در نتیجه بسیار به مفهوم باروک تغییر نزدیک هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Apochromat ic lens: Compound lens corrected for chromatic aberration, i. e. the three primary colours, red, green and blue are corrected. Also called Apochromat .
[ترجمه گوگل]لنز آپوکرومات ic: عدسی ترکیبی اصلاح شده برای انحراف رنگی، i ه سه رنگ اصلی قرمز، سبز و آبی تصحیح شده اند Apochromat نیز نامیده می شود [ترجمه ترگمان]لنزهای Apochromat ic: یک لنز مرکب که برای aberration رنگی تصحیح شده بود، i ای سه رنگ اصلی، قرمز، سبز و آبی اصلاح شده اند همچنین Apochromat نامیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It's an easy matter to observe chromatic aberrations, with a thick, simple converging lens.
[ترجمه گوگل]مشاهده انحرافات رنگی با یک عدسی همگرا ضخیم و ساده کار آسانی است [ترجمه ترگمان]مشاهده ناهنجاری های رنگی، با یک لنز همگرا و ساده، آسان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Can the egg anti band chromatic color!
[ترجمه گوگل]آیا تخم مرغ ضد نوار رنگی رنگ! [ترجمه ترگمان]آیا رنگ anti هم رنگی است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Play a chromatic scale for the full range of the instrument in long tones, taking the time to check and correct each note's intonation.
[ترجمه گوگل]یک مقیاس رنگی را برای طیف کامل ساز با صداهای بلند پخش کنید، و برای بررسی و تصحیح لحن هر نت وقت بگذارید [ترجمه ترگمان]یک مقیاس رنگی را برای طیف کامل دستگاه با صدای بلند بازی کنید و زمان را برای چک کردن و تصحیح هر یک از لحن هر نوت انتخاب کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Chromatic features have been weightily and widely applied to the recognition systems of color images.
[ترجمه گوگل]ویژگی های کروماتیک به طور گسترده و سنگینی در سیستم های تشخیص تصاویر رنگی اعمال شده است [ترجمه ترگمان]از ویژگی های Chromatic استفاده شده است و به طور گسترده برای سیستم های بازشناسی تصاویر رنگی به کار می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Performance: Assure the average of pressure and chromatic aberration.
[ترجمه Maryam.fllhpour] عملکرد: از میانگین فشار و انحراف تصادفی اطمینان حاصل کنید !
|
[ترجمه گوگل]عملکرد: از میانگین فشار و انحراف رنگی اطمینان حاصل کنید [ترجمه ترگمان]عملکرد: تضمین میانگین فشار و aberration رنگی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The adjacent vertex distinguishing total chromatic number is obtained for the flower graph.
[ترجمه گوگل]راس مجاور متمایز کننده عدد کروماتیک کل برای نمودار گل به دست می آید [ترجمه ترگمان]یک راس مجاور برای تشخیص عدد رنگی کلی برای نمودار گل به دست می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The new system was as deep and mysterious as its chromatic code name implied.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید همانقدر عمیق و اسرارآمیز بود که از نام رمز رنگی آن پیداست [ترجمه ترگمان]این سیستم جدید به اندازه نام کد رنگی آن، عمیق و مرموز بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] رنگی مرتبط با رنگ . [ریاضیات] کروماتیک
انگلیسی به انگلیسی
• colorful, multicolored
پیشنهاد کاربران
مثال؛ The artist’s latest painting is a chromatic masterpiece. A music critic might describe a song as “rich and chromatic. ” A fashion designer might say, “This collection features chromatic patterns and bold colors. ”
پررنگ
رنگ های فامی ( رنگ های سیاه، سفید، خاکستری )
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : chromat/ic ✅ تلفظ واژه: krō - MAT - ik ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: رنگی: دارای رنگ ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -