christian

/ˈkrɪst͡ʃən//ˈkrɪst͡ʃən/

معنی: مسیحی
معانی دیگر: عیسوی، ترسا، نصرانی، (عامیانه) آدم خوب و محترم، دارای خصالی که توسط عیسی تاکید شده (مانند محبت و عاطفه و گذشت و افتادگی)، وابسته به عیسی و تعالیم و مذهب او، اسم خاص مذکر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or derived from the person, actions, or teachings of Jesus Christ, or the religion based on these teachings.
متضاد: non-Christian, unchristian

(2) تعریف: belonging to or following this religion.

(3) تعریف: acting or speaking in accord with the teachings of Jesus Christ, esp. as to treatment of other people.
متضاد: unchristian
اسم ( noun )
مشتقات: Christianly (adj.), Christianly (adv.)
(1) تعریف: a member of a Christian church.

(2) تعریف: one who believes in the divinity of Jesus Christ and strives to follow his teachings.
متضاد: non-Christian

جمله های نمونه

1. My object will be, if possible, to form Christian men, for Christian boys Ican scarcely hope to make.
[ترجمه گوگل]هدف من، در صورت امکان، تشکیل مردان مسیحی خواهد بود، برای پسران مسیحی که به سختی می توانم امیدوار باشم که بسازم
[ترجمه ترگمان]در صورت امکان، هدفم این خواهد بود که افراد مسیحی را تشکیل دهم، زیرا پسران مسیحی به ندرت می توانند از آن امید به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Christian ceremony of baptism is a symbolic act.
[ترجمه گوگل]مراسم تعمید مسیحی یک عمل نمادین است
[ترجمه ترگمان]مراسم تعمید مسیحیت یک عمل سمبلیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We want to give him a decent Christian burial.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم او را یک دفن شایسته مسیحی انجام دهیم
[ترجمه ترگمان] میخوایم بهش یه مراسم تدفین خوب مسیحی بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sunday is a holiday in Christian countries.
[ترجمه گوگل]یکشنبه در کشورهای مسیحی تعطیل است
[ترجمه ترگمان]یکشنبه، تعطیلات در کشورهای مسیحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nigel is carrying out research on early Christian art.
[ترجمه گوگل]نایجل در حال انجام تحقیقات در مورد هنر مسیحیت اولیه است
[ترجمه ترگمان]نایجل تحقیقات اولیه در زمینه هنر مسیحی را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They levied religious taxes on Christian commercial transactions.
[ترجمه گوگل]آنها مالیات های مذهبی بر معاملات تجاری مسیحیان وضع کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مالیات های مذهبی را بر معاملات تجاری مسیحی وضع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Except for a brief Christian interlude at the beginning of the 11th century, Istanbul has been a Muslim city for almost 1300 years.
[ترجمه گوگل]استانبول به استثنای یک دوره کوتاه مسیحی در آغاز قرن یازدهم، تقریباً 1300 سال است که یک شهر مسلمان بوده است
[ترجمه ترگمان]به جز یک دوره کوتاه مسیحی در آغاز قرن یازدهم، استانبول یک شهر مسلمان برای تقریبا ۱۳۰۰ سال بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Baptism is one of the sacraments in the Christian Church.
[ترجمه گوگل]غسل تعمید یکی از مقدسات کلیسای مسیحی است
[ترجمه ترگمان]Baptism یکی از آیینه ای مقدس کلیسای مسیحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How can you be a Christian and dispute the divinity of Jesus?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید یک مسیحی باشید و در مورد الوهیت عیسی بحث کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما چطور می توانید یک مسیحی باشید و در مورد الوهیت مسیح بحث کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Christian faith was the mainspring of Peter's life.
[ترجمه گوگل]ایمان مسیحی سرچشمه اصلی زندگی پیتر بود
[ترجمه ترگمان]ایمان مسیحی، انگیزه زندگی پیتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cliff Richard is a born-again Christian.
[ترجمه گوگل]کلیف ریچارد یک مسیحی دوباره متولد شده است
[ترجمه ترگمان](کلیف ریچارد)یک مسیحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Christian era starts with the birth of Christ.
[ترجمه گوگل]دوران مسیحیت با تولد مسیح آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]عصر مسیحیان با تولد مسیح آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her favourite writer is Hans Christian Andersen.
[ترجمه گوگل]نویسنده مورد علاقه او هانس کریستین اندرسن است
[ترجمه ترگمان]نویسنده مورد علاقه اش هانس کریستین اندرسن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Christmas is one of the Christian festivals.
[ترجمه گوگل]کریسمس یکی از جشن های مسیحی است
[ترجمه ترگمان]کریسمس یکی از جشنواره های مسیحیان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She preached the Christian gospel to the poor and destitute.
[ترجمه گوگل]او انجیل مسیحی را به فقرا و مستمندان موعظه می کرد
[ترجمه ترگمان]او انجیل مسیحیت را برای تهیدستان و تهیدست موعظه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسیحی (صفت)
christian

انگلیسی به انگلیسی

• male first name
follower of jesus christ, adherent of christianity
pertaining to christ; pertaining to christians or christianity
a christian is a person who believes in jesus christ and follows his teachings. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. ...christian virtues.

پیشنهاد کاربران

مسیحی
مثال: They celebrate Christmas as part of their Christian faith.
آن ها عید کریسمس را به عنوان بخشی از ایمان مسیحی خود جشن می گیرند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
مسیحی
He is a devout Christian.
او یک مسیحی متدین است.
✍️ Solar calendar : تقویم شمسی
✍️ Lunar calendar : تقویم قمری
✍️ Christian calendar : تقویم میلادی
تو کمبریج دیکشنری christian داریم ولی christain نداریم
هم اسم هستش هم به معنای مسیحی
کریسچِن یا اگه خیلی غلیظ بگید کریشچِن
اهل دین مسیحی بودن
charch هم یعنی کلیسا❤❤

بپرس