کارهای خانگی درون خانه و در برخی از مواقع مترادف است با housework
"My daily chores include making the bed and washing the dishes. " ( کارهای روزانه ی من شامل مرتب کردن تخت خواب و شستن ظرف هاست. )
... [مشاهده متن کامل]
خیلی مهم است که تفاوت این سه تا را بدانیم
Housework: به کارهای روتین و روزمره ای اشاره دارد که برای تمیز و مرتب نگه داشتن خانه در داخل خانه انجام می شوند. ( مثل جارو کردن و تمیزکاری ) .
Chores: یک کلمه کمی کلی تر است و می تواند به کارهای خانگی در داخل خانه اشاره کند، اما ممکن است شامل کارهای دیگری ( مانند کارهای مزرعه یا وظایف شخصی ) نیز باشد. در یک محیط خانوادگی، chores اغلب به معنی همان housework است.
Errands: این کلمه به کارهایی اشاره دارد که برای انجام آن ها باید از خانه خارج شوید و به جایی بروید. ( مثل خرید از فروشگاه یا رفتن به اداره پست ) .
مثال های بیشتر در مورد کار روزمره داخل خونه که باید انجام بشه
"My daily chores are feeding the dog and taking out the trash. " ( کارهای روزانه من شامل غذا دادن به سگ و بیرون بردن زباله ها است. )
... [مشاهده متن کامل]
"Every Saturday, her main chore is to do the laundry. "
( هر شنبه، کار اصلی او لباس شستن است. )
"Cleaning the garage is a major chore that we only do once a year. "
( تمیز کردن پارکینگ یک کار بزرگ است که فقط سالی یک بار انجام می دهیم. )
کار روزمره خانگی
"Doing the laundry is a weekly chore. "
( لباس شستن، یک کار هفتگی است. )
Chores ( جمع ) : به چند کار یا مجموعه ای از وظایف خانگی اشاره دارد.
مثال: "I have a lot of chores to do this weekend. "
( این آخر هفته کارهای زیادی برای انجام دادن دارم. )
A task that is boring, but you always do it, often refers to household chores.
کاری که حوصله سر بر است، اما همیشه انجامش می دهید، اغلب منظور کارهای خانه است.
Chores:کار های کوچک و خسته کننده ای مثل کارهای خانه
کار روزمره و تکراری مثل کار خونه
but he didn't want to
wish a chore like this on Buddy.
1. خرده کاری. کار 2. کار ِ خانه. 3. کار شاق. کار زورکی
مثال:
Stop messing around and finish your chores!
دست از مسخره بازی درآوردن بردار و کارهای خانه ات را تمام کن.
کارهای یومیه و روزمره و مربوط به خونه که اصولاً دو ویژگی دارند : یکنواخت و تکراری هستند - boring و کسالت آور هستند.
کارهایی مثل:
cleaning the housetaking out the trash doing laundry folding laundry
... [مشاهده متن کامل]
taking out the trash
همه اینها chore هستند.
I'll go shopping when I've done my chores.
کارهای روزانه ام رو بکنم میرم خرید.
1. کار عادی و روزمره
2. کار خسته کننده و ناخوشایند
I find shopping a real chore.
Cooking is a more of a chore than enjoyment.
کار روزمره - کار کوچک ( حوصله سر بر و خسته کننده ) که باید هر روز انجام داد. مثلا در خانه داری یا کشاورزی
A job or a piece of work which is often boring or unpleasant but needs to be done regularly
کار روزمره ؛ کار خسته کننده
– She was doing the household chores
– I'll go shopping when I've done my chores
– Shopping's a real chore for her
– I find writing reports a real chore
اکثرا حالت جمع داره
کارهای روال یا روانه خونه
she did the chores singke handedly
daily or regular chores are tedious
کار های روز مره مثل غذا خوردن خوابیدن
یه فعلیه که همه هر روز انجامش میدیم
هر بچه، کار ویژه ای برای انجام داشت.
هر بچه کار ویژه خود را براى انجام داشت
Chores
ریزه کاری های خانه
خرده کاری های خانه
[count]1 : a small job that is done regularly◀️The children were each assigned different household chores.
◀️farm chores
◀️I liked the simple chore of bringing in the firewood.
... [مشاهده متن کامل]
synonyms
Task
2 : a dull, unpleasant, or difficult job or experience
◀️Doing taxes can be a real chore.
◀️That movie is a chore to sit through.
◀️Her daily favorite chore
کار های روزمره ای که بچه ها انجام میدهند که
کلمه chore
کلمه subject =فاعل هستش
کار های کوچک که در خانه انجام میشه و مخصوصا مربوط به تمیز کاریه
جمع و جور کردن
چمپیت کردن
کار تکراری و ناخوشایندی که باید تکرار شود
کار های روزمره
کارهای روز مره
کارهایی عادی که در طول روز انجام میدیم
Daily routins ( کار های روزمره )
کارهای روزمره در خانه داری ازقبیل : پخت و پز ، نظافت ، لباس شستن ، ظرف شستن ، بچه داری ، خرید موادغذائی برای منزل و موارد جانبی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)