معنی: تبر، ساطور، هلی کوپتر، خرد کنندهمعانی دیگر: کسی که می برد یا قطع می کند (رجوع شود به: chop)، اسباب قطع کردن یا بریدن: ساطور، کارد، (خودمانی - در جمع) یک دست دندان مصنوعی، (عامیانه) هلیکوپتر، چرخبال، (عامیانه) موتور سیکلت
• (2)تعریف: a short tool with a sharp blade, used for cutting meat.
• (3)تعریف: (informal) a helicopter.
جمله های نمونه
1. There was a police chopper waiting for us.
[ترجمه گوگل]یک هلی کوپتر پلیس منتظر ما بود [ترجمه ترگمان]یه هلیکوپتر پلیس منتظر ما بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Overhead, the chopper roared and the big blades churned the air.
[ترجمه ساسان رحیم لو] در بالای سر، موتور هلی کوپتر غرشی نمود و پره های بزرگ آن در هوا چرخیدند
|
[ترجمه گوگل]بالای سر، هلی کوپتر غرش کرد و تیغه های بزرگ هوا را به هم زد [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He hacked open a path with a chopper on the way through the forest.
[ترجمه ساسان رحیم لو] او راهی را برای عبور در جنگل با یک کارد چاپر باز میکرد
|
[ترجمه گوگل]او مسیری را با هلی کوپتر در مسیر جنگل هک کرد [ترجمه ترگمان]او راهی را که از میان جنگل عبور کرده بود با هلی کوپتر باز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. By chopper from the Battersea heliport.
[ترجمه گوگل]با هلی کوپتر از فرودگاه باترسی [ترجمه ترگمان] با هلی کوپتر از باند هلی کوپتر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Frankie was rubbing his hands together and Chopper merely nodded now and then with a silly expression on his face.
[ترجمه گوگل]فرانکی دستهایش را به هم میمالید و چاپر با حالت احمقانهای روی صورتش گهگاهی سر تکان میداد [ترجمه ترگمان]فرانکی دست هایش را به هم می مالید و او فقط گاهی سرش را تکان می داد و بعد با قیافه ای ابلهانه به صورتش نگاه می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There were seven cheerleaders to a chopper, and then two choppers more for all their bags.
[ترجمه گوگل]هفت هلیدر به یک هلی کوپتر، و سپس دو هلی کوپتر دیگر برای همه کیف آنها وجود داشت [ترجمه ترگمان]هفت گروه تشویق کننده ها با هلی کوپتر بودند و بعدش دوتا هلیکوپتر بیشتر برای همه bags [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Luckily, a chopper got through, and we were resupplied with am-munition.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه یک هلی کوپتر وارد شد و مهمات دوباره به ما رسید [ترجمه ترگمان]خوشبختانه هلیکوپتر از آنجا عبور کرد و ما با مهمات و مهمات منفجر شده بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I caught a supply chopper out to my platoon, which was already in the field.
[ترجمه گوگل]من یک هلی کوپتر تدارکاتی را به جوخه ام که قبلاً در میدان بود، گرفتم [ترجمه ترگمان]من یه هلیکوپتر آماده کردم که به جوخه من برسه که قبلا توی زمین بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The boy reached for a chopper and began briskly to decapitate the birds.
[ترجمه گوگل]پسر به سمت هلی کوپتر دراز کرد و سریع شروع به جدا کردن سر پرندگان کرد [ترجمه ترگمان]پسر به سوی هلیکوپتر دراز شد و با چابکی شروع به خواندن پرندگان کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One chopper tried to land, but the guys shot at him.
[ترجمه گوگل]یک هلی کوپتر سعی کرد فرود بیاید، اما بچه ها به سمت او شلیک کردند [ترجمه ترگمان]یه هلی کوپتر سعی کرده که فرود بیاد اما بچه ها بهش شلیک کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Jez should top her with a chopper.
[ترجمه گوگل]جز باید او را با هلی کوپتر بالا بیاورد [ترجمه ترگمان]Jez باید اون را با هلیکوپتر برسونه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The sooner Morgan boarded the chopper and pushed off the better.
[ترجمه گوگل]هر چه زودتر مورگان سوار هلی کوپتر شود و از زمین خارج شود، بهتر است [ترجمه ترگمان]مور گن زودتر سوار بالگرد شد و از جاده خارج شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The chopper went to refuel, came back and buzzed around some more and then returned to Glasgow.
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر برای سوخت گیری رفت، برگشت و کمی دیگر در اطراف وزوز کرد و سپس به گلاسکو بازگشت [ترجمه ترگمان]هلیکوپتر برای سوخت گیری رفت، برگشت و چند قدم دیگر دور زد و بعد به گلاسکو برگشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mum came back with the chopper and Dad brandished a heavy lump of wood.
[ترجمه گوگل]مامان با هلی کوپتر برگشت و بابا یک تکه چوب سنگین زد [ترجمه ترگمان]مامان با هلی کوپتر برگشت و پدر یک تکه چوب سنگین را تکان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تبر (اسم)
ax, battle ax, chopper, axe, battle axe
ساطور (اسم)
gully, chopper, whittle, case knife, cleaver
هلی کوپتر (اسم)
chopper, helicopter, copter, whirlybird
خرد کننده (اسم)
chopper, grinder, crasher
تخصصی
[شیمی] برشگر [سینما] برنده [برق و الکترونیک] برشگر وسیله ای که با قطع جریان یا باریکه ی نور در فواصل زمانی منظم، امکان تقویت سیگنال الکتریکی ایجاد شده را با استفاده از تقویت کننده های « ای سی» فراهم می سازد. همچنین مدار برشگر می تواند به صورت وارونگر تک سر، تبدیلهای « دی سی» به « دی سی» یا « دی سی » به « ای سی» را انجام دهد. - برشگر
انگلیسی به انگلیسی
• person who chops; device for chopping (axe, etc.); helicopter (slang) a chopper is a helicopter; an informal word. a chopper is also an axe; an informal word.
پیشنهاد کاربران
۱ ـ ساطور a kitchen tool used to chop or mince food into smaller pieces, such as onions, herbs, nuts, or vegetables ۲ ـ ( محاوره ) هلیکوپتر helicopter ۳ ـ ( محاوره ) دندان informal terms for a human `tooth' ... [مشاهده متن کامل]
۴ ـ نوعی خاصی از موتورسیکلت a custom - built motorcycle characterized by its extended front forks and modified frame
chopper ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: خردکن 1 تعریف: دستگاهی برای خرد کردن علوفه
ساطور. the butcher cut the meat with a chopper. قصاب گوشت و با یک ساطور برید