choosing

جمله های نمونه

1. a talent for choosing distinctive clothes
استعداد انتخاب لباس های تشخص آور

2. she split her vote, choosing a democratic senator and a republican governor
او رای خود را تقسیم کرد و یک سناتور دموکرات و فرماندار جمهوریخواه انتخاب کرد.

3. In choosing a wife and buying a sword we ought not to trust another.
[ترجمه گوگل]در انتخاب همسر و خریدن شمشیر نباید به دیگری اعتماد کرد
[ترجمه ترگمان]انتخاب کردن یک زن و خریدن یک شمشیر نباید به دیگری اعتماد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Be slow in choosing a friend; slower in changing.
[ترجمه گوگل]در انتخاب دوست کند باشید کندتر در تغییر
[ترجمه ترگمان]در انتخاب یک دوست آهسته باشید؛ آهسته تر در تغییر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You must show discretion in choosing your friend.
[ترجمه گوگل]شما باید در انتخاب دوست خود احتیاط کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید احتیاط کنی که دوستت رو انتخاب کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You must follow your own inclinations when choosing a career.
[ترجمه گوگل]هنگام انتخاب شغل باید تمایلات خود را دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید از تمایلات خودت پیروی کنی وقتی که یه شغل رو انتخاب می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Which features do you look for when choosing a car?
[ترجمه گوگل]هنگام انتخاب خودرو به چه ویژگی هایی توجه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]وقتی یک ماشین را انتخاب می کنید چه ویژگی هایی به نظر شما می رسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They felt they were being rushed into choosing a new leader.
[ترجمه گوگل]آنها احساس می کردند که در انتخاب رهبر جدید عجله می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها احساس می کردند که برای انتخاب یک رهبر جدید عجله دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More people are choosing to work beyond retirement age.
[ترجمه گوگل]افراد بیشتری انتخاب می کنند که فراتر از سن بازنشستگی کار کنند
[ترجمه ترگمان]افراد بیشتری می خواهند فراتر از سن بازنشستگی کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Great care is needed when choosing a used car.
[ترجمه گوگل]در انتخاب خودروی دست دوم دقت زیادی لازم است
[ترجمه ترگمان]وقتی یک اتومبیل دست دوم را انتخاب می کنید، به مراقبت بسیار زیادی نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He wasn't allowed much say in choosing his holiday.
[ترجمه گوگل]او در انتخاب تعطیلاتش اجازه چندانی نداشت
[ترجمه ترگمان]او اجازه زیادی در انتخاب تعطیلاتش نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Choosing the right software can be time-consuming at best and confusing or frustrating at worst .
[ترجمه گوگل]انتخاب نرم افزار مناسب در بهترین حالت ممکن است زمان بر و در بدترین حالت گیج کننده یا خسته کننده باشد
[ترجمه ترگمان]انتخاب نرم افزار مناسب می تواند در بهترین حالت وقت گیر و گیج کننده باشد و یا در بدترین حالت ناامید کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Choosing a wedding dress is all a matter of personal taste .
[ترجمه گوگل]انتخاب لباس عروس به سلیقه شخصی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]انتخاب یک لباس عروسی فقط یک سلیقه شخصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She displayed independence of judgement in choosing a career quite different from that of her parents.
[ترجمه گوگل]او در انتخاب شغلی کاملاً متفاوت از شغل والدینش استقلال قضاوت نشان داد
[ترجمه ترگمان]او استقلال قضاوت را در انتخاب شغلی کاملا متفاوت از پدر و مادرش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Try to avoid colours that jar when choosing curtains and rugs.
[ترجمه گوگل]سعی کنید هنگام انتخاب پرده و فرش از رنگ‌هایی که شیشه‌ای دارند خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید از رنگ ها در هنگام انتخاب پرده ها و فرش ها خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• selecting, picking, act of making a choice

پیشنهاد کاربران

بپرس