chondroma


(پزشکی) غده ی سخت و غضروفی خوش خیم، کندروم، غده ی غضروفی

جمله های نمونه

1. Chondroma of soft parts also affects the hands, but it is usually well circumscribed and has more well developed chondroid differentiation.
[ترجمه گوگل]کندرومای قسمت‌های نرم دست‌ها را نیز درگیر می‌کند، اما معمولاً به خوبی محدود شده است و تمایز کندرویید به خوبی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]استفاده از قطعات نرم نیز بر روی دست ها تاثیر می گذارد، اما معمولا به خوبی محدود شده و تمایز more به خوبی توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results Most of intracranial chondroma were located at the position of junctura cartilaginea of basicranial skeleton.
[ترجمه گوگل]يافته‌ها بيشتر غضروف داخل جمجمه‌اي در محل غضروف junctura اسکلت پايه رانيال قرار داشت
[ترجمه ترگمان]نتایج اکثر intracranial chondroma در موقعیت اسکلت junctura اسکلت basicranial واقع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Results:Primary pulmonary chondroma rarely, usually no special clinical features, CT and clinical diagnosis often associated with pulmonary hamartoma and tuberculoma and other benign lesions confused.
[ترجمه گوگل]نتایج: کندرومای ریوی اولیه به ندرت، معمولاً هیچ ویژگی بالینی خاصی ندارد، CT و تشخیص بالینی اغلب با هامارتوم ریوی و توبرکلوما و سایر ضایعات خوش خیم همراه است
[ترجمه ترگمان]نتایج: chondroma ریوی اول به ندرت، معمولا فاقد ویژگی های بالینی ویژه ای، CT و تشخیص بالینی اغلب با hamartoma ریوی و tuberculoma و دیگر جراحات بی خطر مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The differential diagnosis includes fibromatosis and chondroma of soft parts.
[ترجمه گوگل]تشخیص افتراقی شامل فیبروماتوز و کندروما قسمت های نرم است
[ترجمه ترگمان]تشخیص افتراقی عبارت است از fibromatosis و chondroma بخش های نرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Careful evaluation of the calcifications is necessary to avoid confusion with other lesions such as osteosarcoma, chondroma, osteochondroma, or chordoma.
[ترجمه گوگل]ارزیابی دقیق کلسیفیکاسیون ها برای جلوگیری از اشتباه گرفتن با سایر ضایعات مانند استئوسارکوم، کندروما، استئوکندروما یا کوردوما ضروری است
[ترجمه ترگمان]ارزیابی دقیق of برای اجتناب از سردرگمی با آسیب های دیگر مثل osteosarcoma، chondroma، osteochondroma، یا chordoma ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The T1 and T2 of metastasis, pituitary adenoma and chondroma were prolonged moderately.
[ترجمه گوگل]T1 و T2 متاستاز، آدنوم هیپوفیز و کندروم به طور متوسط ​​طولانی شد
[ترجمه ترگمان]T۱ و T۲ of، هیپوفیز، و chondroma به طور متوسط طولانی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion The ultrastructure characteristics support that the origin of intracranial chondroma is brephic embryonic rest of osteoprogenitor cells in the basicranial periost.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری ویژگی‌های فراساختاری نشان می‌دهد که منشأ کندرومای داخل جمجمه، بقیه سلول‌های استئوپروژنیتور جنینی بریفیک در پریوست پایه‌رانیال است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ویژگی های ultrastructure پشتیبانی می کند که منشا of chondroma، بقیه سلول های osteoprogenitor در the periost است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cartilaginous growth (type of benign tumor)

پیشنهاد کاربران

کندروما: ( اسم ) توموری که از بافت غضروفی تشکیل شده است.

بپرس