🔸 معادل فارسی:
- گاز زدن محکم
- با ولع خوردن
- دندان فرو بردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :**
به معنای گاز زدن یا خوردن چیزی با شدت و ولع.
مثال: *He chomped down on the burger hungrily. *
... [مشاهده متن کامل]
او با ولع به همبرگر گاز زد.
2. ** ( کاربردی – گسترده ) :**
گاهی برای اشاره به شروع جدی یا پرانرژی یک کار.
مثال: *She chomped down on the project with determination. *
او با عزم جدی پروژه را شروع کرد.
3. ** ( استعاری – تصویری ) :**
یعنی فرو بردن دندان ها در چیزی، نماد جدیت یا ولع در برخورد با موضوع.
- - -
🔸 مترادف ها:
bite down – chew hard – devour – munch – gnaw
- گاز زدن محکم
- با ولع خوردن
- دندان فرو بردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :**
به معنای گاز زدن یا خوردن چیزی با شدت و ولع.
مثال: *He chomped down on the burger hungrily. *
... [مشاهده متن کامل]
او با ولع به همبرگر گاز زد.
2. ** ( کاربردی – گسترده ) :**
گاهی برای اشاره به شروع جدی یا پرانرژی یک کار.
مثال: *She chomped down on the project with determination. *
او با عزم جدی پروژه را شروع کرد.
3. ** ( استعاری – تصویری ) :**
یعنی فرو بردن دندان ها در چیزی، نماد جدیت یا ولع در برخورد با موضوع.
- - -
🔸 مترادف ها: