choleric

/ˈkɑːlərɪk//ˈkɒlərɪk/

معنی: بد خلق، سودایی مزاج، عصبانی
معانی دیگر: آتشی مزاج، زود خشم، تندخو، (در اصل) زردابی، دارای صفرای زرد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: cholerically (adv.), cholericness (n.)
• : تعریف: having a quick temper; easily angered.
مترادف: atrabilious, fiery, hot-tempered, hotheaded, irascible, peppery, quick-tempered, short-tempered, testy, waspish
متضاد: mellow, placid
مشابه: bellicose, belligerent, bilious, contentious, crabby, cranky, cross, crusty, edgy, fractious, grouchy, huffy, irritable, peevish, pugnacious, quarrelsome, snappish, splenetic, surly, touchy, volatile

- The choleric coach was quick to yell, swear, and eject players from the game.
[ترجمه سیدعلی حسنی] مربی تندخو، خیلی سریع با داد و فریاد و ناسزا بازیکنان را از بازی بیرون می کشید
|
[ترجمه گوگل] مربی وبا به سرعت فریاد زد، فحش داد و بازیکنان را از بازی بیرون کرد
[ترجمه ترگمان] این کالسکه روباز بسیار سریع فریاد می کشید، فحش می داد و بازیکنان را از بازی بیرون می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a choleric humor
مزاج صفرایی

2. our teacher was a thin, choleric man
معلم ما آدمی لاغر و آتشی مزاج بود.

3. He was a choleric, self-important little man.
[ترجمه گوگل]او یک مرد کوچولوی وبا و خود مهم بود
[ترجمه ترگمان]او مردی تندخو و self بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was affable at one moment, choleric the next.
[ترجمه گوگل]او یک لحظه مهربان بود، لحظه ای دیگر وبا
[ترجمه ترگمان]او در یک لحظه مهربان و تندخو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was a choleric, ill-tempered man.
[ترجمه گوگل]او مردی وبا و بداخلاق بود
[ترجمه ترگمان]مردی تندخو و تندخو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was a passionate, combative, choleric, and difficult man, frequently embroiled in legal disputes.
[ترجمه گوگل]او مردی پرشور، مبارز، وبا و دشوار بود که اغلب درگیر اختلافات حقوقی بود
[ترجمه ترگمان]او مردی تندخو، تندخو، آتشی مزاج، و دشوار بود که اغلب در اختلافات حقوقی گرفتار می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Long was a choleric, short-tempered man who was a constant trial to colleagues in opposition or in power.
[ترجمه گوگل]لانگ مردی وبا و کوتاه مزاج بود که برای همکارانش در اپوزیسیون یا در قدرت محاکمه دائمی بود
[ترجمه ترگمان]لانگ مردی بود که مردی تندخو و آتشی مزاج بود که در مخالفت با همکاران مخالف یا در قدرت یک محاکمه دائمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The choleric face distorts in a look of puzzlement.
[ترجمه گوگل]چهره وبا در یک نگاه متحیر به هم می ریزد
[ترجمه ترگمان]این چهره خندان که در این مرحله از میان نرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Men of the choleric type take to kicking and smashing.
[ترجمه گوگل]مردان از نوع وبا به لگد زدن و له کردن می پردازند
[ترجمه ترگمان]مرد خشنی در حال لگد زدن و خرد کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Meanwhile the choleric Captain strode wrathful away to the council.
[ترجمه گوگل]در همین حال کاپیتان وبا با خشم به سمت شورا رفت
[ترجمه ترگمان]در این اثنا سروان خشمناک با گام های بلند به طرف شورا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From a choleric man withdraw a little; form him that says nothing, for ever.
[ترجمه گوگل]از یک مرد وبا کمی کناره گیری کنید او را تشکیل دهید که چیزی نمی گوید، برای همیشه
[ترجمه ترگمان]از این مرد ریشو کمی دست کشید و گفت: برای همیشه چیزی نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His pride and choleric temper were to ruin him.
[ترجمه گوگل]غرور و خلق و خوی وبا او را نابود می کرد
[ترجمه ترگمان]غرور و کج خلقی او را به تباهی کشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In style, Mr McCain's reaction was slow and choleric, while Mr Obama's was steely and swift.
[ترجمه گوگل]از نظر سبک، واکنش آقای مک کین آهسته و وبا بود، در حالی که واکنش آقای اوباما پولادین و سریع بود
[ترجمه ترگمان]به سبک، واکنش آقای مک کین کند و آتشی مزاج بود، در حالی که آقای اوباما محکم و سریع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We may know that, due to temperament, a choleric teacher may be energetic, but also quick-tempered and easily angered.
[ترجمه گوگل]ممکن است بدانیم که به دلیل خلق و خوی یک معلم وبا ممکن است پرانرژی باشد، اما زود مزاج و به راحتی عصبانی می شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است ما بدانیم که به خاطر خلق و خوی، یک معلم choleric ممکن است پر انرژی باشد، اما به سرعت عصبانی می شود و به راحتی عصبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Words like confident, independent and motivated describe choleric people.
[ترجمه گوگل]کلماتی مانند اعتماد به نفس، مستقل و با انگیزه افراد وبا را توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]واژه هایی مانند اعتماد به نفس، مستقل و با انگیزه، افراد آتشی مزاج را توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بد خلق (صفت)
grumpy, moody, bad-tempered, choleric, grouchy, ornery, cantankerous, dyspeptic, capernoited, gruff, ill-natured, ill-tempered

سودایی مزاج (صفت)
choleric, bilious

عصبانی (صفت)
mad, feisty, furious, choleric, nervy, frenzied, short-tempered, frenetic, wrathful, nervous, pelting, huffy, maniac, frantic, high-strung, horn-mad, horn-red, red-hot, huffish, wreakful

انگلیسی به انگلیسی

• hot-tempered, irritable

پیشنهاد کاربران

تندمزاج
صفرا، زردابه، صفراوی مزاج ( اون بالا نوشته سودایی یا بلغمی که نادرست است. صفراوی مزاج ها زردروی، شل و ول، بی حال و ناتوانند و ضعف بدنی دارند و با سودایی و بلغمی متفاوت اند. )
صفراوی ( یکی از مزاج های چهارگانه که گرم و خشک است - تندخو )
زود جوش

بپرس