1. a morning glory had clung to a tree and was choking it
نیلوفر محکم به درخت آویخته بود و داشت آنرا خفه می کرد.
2. he had cancer but the immediate cause of his death was choking on food
او سرطان داشت ولی علت اصلی مرگش،گیر کردن غذا در گلو بود.
تخصصی
[عمران و معماری] خفگی - آببند شدگی
پیشنهاد کاربران
در ورزش: شرایطی که در اون شخص یا یک تیم به دلیل فشار و توقعات بالا نمیتونه عملکرد مطلوبی از خودش ارایه بده
Choking traffic ترافیک خفه کننده
در پزشکی گیر کردن جسم خارجی در راه هوایی
هنگ کردن
choking ( حملونقل هوایی ) واژه مصوب: خفگی 2 تعریف: وضعیتی در جریان شارۀ تراکم پذیر ( compressible fluid flow ) که در آن شارش جِرمی به بیشترین حد خود افزایش می یابد یا سرعت آن در مجرا به سرعت صوت می رسد
گیرکردن چیزی در گلو و ممانعت از تنفس
have severe difficulty in breathing because of a constricted or obstructed throat or a lack of air.