دیکشنری
مترجم
بپرس
chock full
/t͡ʃɑːkˈfʊl/
/t͡ʃɒkfʊl/
کاملا پر، مالامال، لبالب، کیپ، پرشده، گرفته، مالامال پرشده
دنبال کنید
بررسی کلمه
صفت
( adjective )
• :
تعریف:
filled to the limit; stuffed.
•
مشابه:
abundant, thick
جمله های نمونه
1. a box chockfull of nuts
جعبه ای مملو از آجر
انگلیسی به انگلیسی
• awash; brimming; overflowing; completely full
پیشنهاد کاربران
سرشار
مملو
لبریز
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها