• : تعریف: filled to the limit; stuffed. • مشابه: abundant, thick
جمله های نمونه
1. a box chockfull of nuts
جعبه ای مملو از آجر
انگلیسی به انگلیسی
• awash; brimming; overflowing; completely full
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی: لبریز / پُرِ پُر / مملو / تا خرخره پُر در زبان محاوره ای: تا ته پُره، جا واسه سوزن انداختن نیست، قاطی کرده از بس پُره 🔸 تعریف ها: 1. ( فضایی – عمومی ) : توصیف چیزی که کاملاً پُر شده و هیچ فضای خالی نداره ... [مشاهده متن کامل]
مثال: My bag is chock - full of snacks. کیفم تا خرخره پُر از خوراکیه. 2. ( محتوایی – استعاری ) : اشاره به چیزی که پُر از اطلاعات، جزئیات، یا عناصر مختلفه مثال: The book is chock - full of useful tips. کتاب پُرِ پُره از نکات کاربردی. 3. ( تصویری – اغراق آمیز ) : برای تأکید بر شدت تراکم یا پُری، گاهی با بار طنز یا بزرگ نمایی مثال: The room was chock - full of reporters. اتاق پُرِ پُر بود از خبرنگار. 🔸 مترادف ها: packed – crammed – stuffed – brimming – bursting – overflowing – jam - packed