اسم ( noun )مشتقات: chlorinous (adj.), chlorinity (n.)
• (1)تعریف: a chemical element of the halogen group that has seventeen protons in each nucleus, occurs naturally only in compounds such as sodium chloride and chloroform, and can be isolated in pure form as a toxic yellow-green gas. (symbol: Cl)
• (2)تعریف: a compound of chlorine, such as sodium hypochlorite, that releases small quantities of chlorine gas when dissolved, used as bleach, a water disinfectant, and the like.
جمله های نمونه
1. nascent chlorine
کلورین نو آیند
2. Chlorine is added to the water to kill bacteria.
[ترجمه Abas] کلر به اب به منظور از بین بردن ( کشتن ) باکتری ( ها ) اضافه میشود.
|
[ترجمه گوگل]کلر به آب اضافه می شود تا باکتری ها را از بین ببرد [ترجمه ترگمان]کلر برای کشتن باکتری ها به آب اضافه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Common salt is a compound of sodium and chlorine.
[ترجمه گوگل]نمک معمولی ترکیبی از سدیم و کلر است [ترجمه ترگمان]نمک مشترک ترکیبی از سدیم و کلر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Chlorine is used in sewage treatment.
[ترجمه گوگل]کلر در تصفیه فاضلاب استفاده می شود [ترجمه ترگمان]کلرین در تصفیه فاضلاب به کار می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Salt is a compound of sodium and chlorine.
[ترجمه نرگس] نمک ترکیبی از سدیم و کلر است
|
[ترجمه گوگل]نمک ترکیبی از سدیم و کلر است [ترجمه ترگمان]نمک ترکیبی از سدیم و کلر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Chlorine is added to kill bacteria.
[ترجمه گوگل]کلر برای از بین بردن باکتری ها اضافه می شود [ترجمه ترگمان]کلر برای کشتن باکتری ها اضافه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Chlorine is used to disinfect water.
[ترجمه گوگل]از کلر برای ضد عفونی کردن آب استفاده می شود [ترجمه ترگمان]کلر برای ضد عفونی کردن آب مورد استفاده قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Since 190 chlorine has been added to drinking water.
[ترجمه گوگل]از سال 190 کلر به آب آشامیدنی اضافه شده است [ترجمه ترگمان]از آنجا که ۱۹۰ کلر به نوشیدن آب اضافه شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The chlorine in the pool makes my eyes sore.
[ترجمه گوگل]کلر موجود در استخر چشمانم را درد می کند [ترجمه ترگمان]کلر درون استخر چشم مرا زخمی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An overdose of sun, sea, sand and chlorine can give lighter hair a green tinge.
[ترجمه گوگل]مصرف بیش از حد آفتاب، دریا، ماسه و کلر می تواند به موهای روشن تر رنگ سبز بدهد [ترجمه ترگمان]مصرف بیش از حد خورشید، دریا، ماسه و کلر می تواند رنگ سبز را به رنگ سبز بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Salt decomposes into sodium and chlorine.
[ترجمه گوگل]نمک به سدیم و کلر تجزیه می شود [ترجمه ترگمان]نمک به سدیم و کلر تجزیه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Chlorine will act as a catalyst.
[ترجمه گوگل]کلر به عنوان یک کاتالیزور عمل خواهد کرد [ترجمه ترگمان]کلر به عنوان کاتالیزور عمل خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Add a water conditioner to neutralise chlorine, and other nasties.
[ترجمه گوگل]برای خنثی کردن کلر و سایر مضرات یک نرم کننده آب اضافه کنید [ترجمه ترگمان]یک نرم کننده آب برای خنثی سازی کلر، و دیگر nasties اضافه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Chlorine and iodine are halogens.
[ترجمه گوگل]کلر و ید هالوژن هستند [ترجمه ترگمان]کلرین و ید هالوژن ها هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کلرین (اسم)
chlorine
تخصصی
[شیمی] کلر - عنصر شیمیایی سبز مایل به زرد که زهرین و گازدار و بدبو است [برق و الکترونیک] کلر [ سی ال] عنصری گازی با عدد اتمی 17 و وزن اتمی 35/5 یکی از اکساینده های مهم در فرایند ساخت الکترونیکی است. [بهداشت] کلر
انگلیسی به انگلیسی
• gaseous chemical element chlorine is a strong-smelling gas that is used to disinfect water and to make cleaning products.
پیشنهاد کاربران
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : chlorine ✅ تلفظ واژه: KLOR - ēn ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: کلر: یک عنصر گازی بسیار سوزناک و دارای خاصیت ضدعفونی و رنگبری ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : chlor/o
