chloric

/klɔːrɪk//ˈklɔːrɪk/

(شیمی)، دارای کلر پنج ظرفیتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: containing chlorine in the pentavalent state.

جمله های نمونه

1. Does he decide chloric thunder when does capsule take the effect best?
[ترجمه گوگل]آیا او تصمیم می گیرد رعد و برق کلرید چه زمانی کپسول بهترین اثر را دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا او در مورد رعد و برق تصمیم می گیرد که چگونه کپسول به بهترین شکل عمل می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Is water chloric Ding right whelk curative effect how?
[ترجمه گوگل]آیا کلریک آب دینگ اثر شفابخشی دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا آب در حال تغییر است؟ تاثیر درمانی آن چگونه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The results showed that chloric substituent in polymer chains prevented the chains from further chlorination.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که جایگزین کلریک در زنجیره های پلیمری از کلرزنی بیشتر زنجیره ها جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که تعویض chloric در زنجیره های پلیمری از کلرینه شدن مجدد زنجیره ای جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The disinfectant developed is a formulated disinfectant containing chloric compound.
[ترجمه گوگل]ضدعفونی کننده توسعه یافته یک ضدعفونی کننده فرموله شده حاوی ترکیب کلریک است
[ترجمه ترگمان]ضد عفونی کننده توسعه یافته یک داروی ضد عفونی کننده فرموله شده حاوی ترکیب chloric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because the kidney is, this is sodium, Potassium, chloric basically excrete a place.
[ترجمه گوگل]از آنجا که کلیه است، این سدیم، پتاسیم، کلریک اساسا یک مکان دفع می کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کلیه وجود دارد، این سدیم، پتاسیم، chloric اساسا یک مکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chloric water still can stimulate an eye possibly, make an eye aglow, scratchy, the feeling that has calcination.
[ترجمه گوگل]آب کلر هنوز هم می تواند چشم را تحریک کند، چشم را درخشان کند، خراشیده شود، احساسی که کلسینه دارد
[ترجمه ترگمان]آب chloric هنوز هم می تواند یک چشم را تحریک کند، و an و scratchy و the را ایجاد کند که کلسیناسیون می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. MorpheusObstacle person can choose chloric nitrogen smooth, chlorpromazine, Taierdeng, mellow flesh of Ding of Pai of usable also fluorine is noted.
[ترجمه گوگل]MorpheusAbstacle فرد می تواند کلرید نیتروژن صاف، کلرپرومازین، Taierdeng، گوشت ملایم دینگ از Pai از فلوئور قابل استفاده را انتخاب کند
[ترجمه ترگمان]شخص MorpheusObstacle می تواند نیتروژن chloric، chlorpromazine، Taierdeng، flesh، گوشت نرم و mellow را انتخاب کند که فلویور نیز به آن اشاره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As a result of chloric be absorbed by human body through the skin, cause other physiology problem possibly also.
[ترجمه گوگل]در نتیجه جذب کلریک توسط بدن انسان از طریق پوست، احتمالاً مشکلات فیزیولوژیکی دیگری نیز ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه جذب شدن توسط بدن انسان از طریق پوست، ممکن است مشکل فیزیولوژی دیگری نیز ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Potassium ferrate, a non - chloric multi - function water treating agent, has a broad application prospect.
[ترجمه گوگل]فرات پتاسیم، یک عامل تصفیه آب چند کاره غیر کلریکی، کاربرد گسترده ای دارد
[ترجمه ترگمان]پتاسیم ferrate، یک agent آب با عملکرد چند chloric، یک چشم انداز کاربرد وسیع دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Use to disinfect a liquid(for example chloric acid sodium aqua) to flush root-canal inner part.
[ترجمه گوگل]برای ضد عفونی کردن یک مایع (به عنوان مثال اسید کلریک سدیم آبی) برای شستشوی قسمت داخلی کانال ریشه استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برای ضد عفونی کردن یک مایع استفاده کنید (برای مثال chloric اسید sodium)تا بخش درونی کانال ریشه را تخلیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With contain shower of chloric tap water to may bring about Sao of exasperate perhaps skin urticant, rash or it is the skin dry circumstance causes hair dry damage.
[ترجمه گوگل]با دوش آب لوله کشی حاوی کلر ممکن است باعث ایجاد سائوی خشمگین کهیر پوستی شود، بثورات پوستی یا خشکی پوست باعث آسیب خشکی مو می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آب شیر آب، ممکن است سائو of را باخود به همراه آورد، شاید خارش پوست، خارش و یا این که شرایط خشک پوست باعث آسیب خشک مو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Element of mildew of hydrochloric acid chloric clean is a kind of what medicine, big to skin side-effect?
[ترجمه گوگل]عنصر کپک از اسید هیدروکلریک کلرید پاک نوعی از چه دارویی، بزرگ به پوست عوارض جانبی است؟
[ترجمه ترگمان]عنصر کپک شدن اسید هیدروکلریک به گونه ای تمیز است که یک نوع دارو، بزرگ و اثر جانبی آن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Discusses the gold diffusing with gold chloric acid substituted for gold evaporation habitually used in semiconductor technology.
[ترجمه گوگل]در مورد پخش طلا با اسید کلریک طلا که جایگزین تبخیر طلا می شود که معمولاً در فناوری نیمه هادی استفاده می شود بحث می کند
[ترجمه ترگمان]در خصوص انتشار طلا با chloric های طلا جایگزین شده برای تبخیر طلا معمولا در تکنولوژی نیمه رسانا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The skin that the chloric meeting in water lets you is blanched change, skin layer falls off, produce the symptom such as leather tinea allergy even.
[ترجمه گوگل]پوستی که کلر در آب به شما اجازه می دهد تغییر کند، لایه پوست می ریزد، حتی علائمی مانند آلرژی کچلی چرمی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]پوست که جلسه chloric در آب را تشکیل می دهد به شما اجازه می دهد که رنگ عوض کنید، لایه پوست کاهش پیدا می کند و نشانه ها مثل آلرژی tinea چرمی را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. New " firework cracker safety and quality " the standard makes clear a regulation, of compound of Potassium of taboo chloric acid, arsenic, mercuric compound can serve as producer goods.
[ترجمه گوگل]استاندارد جدید "ایمنی و کیفیت کراکر آتش بازی" مقرراتی را مشخص می کند که ترکیب پتاسیم تابو اسید کلریک، آرسنیک، ترکیب جیوه می تواند به عنوان کالای تولید کننده باشد
[ترجمه ترگمان]استاندارد \"safety firework\" و کیفیت \"استاندارد\" یک آیین نامه را مشخص می کند که با فرمول شیمیایی of chloric acid، آرسنیک، compound ترکیب می شود و می تواند به عنوان تولید کننده کالا عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or containing chlorine

پیشنهاد کاربران

بپرس