chivalry

/ˈʃɪvəlri//ˈʃɪvəlri/

معنی: دلیری، جوانمردی، فتوت، تعارف
معانی دیگر: (قرون وسطی) نظام و رسوم جوانمردی و عیاری، ویژگی های شهسوران و عیاران (مانند: دلیری و شرف و وفاداری و کمک به ضعیفان و ادب نسبت به زنان)، نشان دادن خصایل فوق، آیین جوانمردی، شوالیه گری، (در اصل) گروه جوانمردان، عیاران، شهسواران، شوالیه ها، سلحشوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the practices, principles, and spirit of medieval knighthood.
مترادف: knighthood
مشابه: gallantry, honor, integrity, valor

(2) تعریف: gallantry, courtesy, loyalty, and other qualities expected of an ideal knight.
مترادف: gallantry, honor, integrity, nobility, valor, virtue
متضاد: rudeness
مشابه: bravery, constancy, courage, courtesy, courtliness, fidelity, heroism, loyalty, prowess, righteousness

(3) تعریف: a group of knights.
مترادف: knighthood, knights

جمله های نمونه

1. in the age of towering castles and chivalry
در دوران قلعه های رفیع و سلحشوری و عیاری

2. some consider rustam as the archetype of chivalry
برخی رستم را نمونه ی راستین جوانمردی می دانند.

3. he treated the wife and child of his old enemy with chivalry and fairness
او با زن و فرزند دشمن دیرینه اش با جوانمردی و انصاف رفتار کرد.

4. He was admired for his chivalry.
[ترجمه گوگل]او به خاطر جوانمردی اش مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]جوانمردی او را تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Marie seemed to revel in his old-fashioned chivalry.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید ماری از جوانمردی قدیمی اش لذت می برد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ماری از جوانمردی و fashioned لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nor is this the first instance of chivalry in the midst of frenzy.
[ترجمه گوگل]این اولین نمونه از جوانمردی در میان جنون نیست
[ترجمه ترگمان]و این نخستین نمونه جوانمردی در میان جنون نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Easier to detect was a sense of chivalry and propriety among the athletes.
[ترجمه گوگل]تشخیص آسانتر حس جوانمردی و شایستگی در بین ورزشکاران بود
[ترجمه ترگمان]تشخیص آسان این بود که در میان ورزش کاران حس جوانمردی و نزاکت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This was the chivalry of Abyssinia going forth to war, unchanged as yet from the armies of the past.
[ترجمه گوگل]این جوانمردی حبشه بود که به جنگ می رفت و هنوز نسبت به ارتش های گذشته تغییری نکرده بود
[ترجمه ترگمان]این آیین پهلوانی بود که برای جنگ پیش می رفت و در عین حال از ارتش های گذشته تغییری نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To the knighthood, or chivalry, of the Middle Ages war had long given a sense of purpose.
[ترجمه گوگل]به شوالیه‌ها یا جوانمردی جنگ قرون وسطی مدتهاست که معنایی هدف داده است
[ترجمه ترگمان]در آیین پهلوانی یا پهلوانی، از جنگ قرون وسطی دیگر عقل و شعور به خرج داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As chivalry required, I obeyed.
[ترجمه گوگل]همانطور که جوانمردی لازم بود، اطاعت کردم
[ترجمه ترگمان]همان طور که جوانمردی لازم بود، اطاعت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chivalry, pure and passionless women, unearthly beauty: the high Southern fantasy possessed them.
[ترجمه گوگل]جوانمردی، زنان پاک و بی‌شور، زیبایی غیرزمینی: فانتزی عالی جنوبی آنها را تسخیر کرد
[ترجمه ترگمان]Chivalry، پاک و پاک، پاک و عاری از زنان زیبا، زیبایی زمینی و زیبایی جنوب آن ها را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the sombre wars of modern democracy chivalry finds no place.
[ترجمه گوگل]در جنگ های غم انگیز دموکراسی مدرن، جوانمردی جایی نمی یابد
[ترجمه ترگمان]در جنگ های تیره دموکراسی معاصر جایی پیدا نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chivalry was suspect before Cervantes, humanists objected to the claims of pure science before Aldous Huxley, and people were aware of famine before Swift.
[ترجمه گوگل]شوالیستی قبل از سروانتس مشکوک بود، اومانیست ها قبل از آلدوس هاکسلی به ادعاهای علم ناب اعتراض داشتند و مردم قبل از سوئیفت از قحطی آگاه بودند
[ترجمه ترگمان]Chivalry، قبل از سروانتس، بدگمان بود، و اومانیست ها به ادعاهای علمی پاک پیش از Aldous هاکسلی اعتراض کردند و مردم از قحطی قبل از سویفت آگاه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even the dullest of the chivalry perceived that this was a plain case of "put up or shut up. "
[ترجمه گوگل]حتی کسل‌کننده‌ترین افراد جوانمرد نیز دریافتند که این یک مورد ساده از "قرار دادن یا خفه کردن" است
[ترجمه ترگمان]حتی the of متوجه شدند که این یک مورد ساده \"گذاشتن یا خفه کردن\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلیری (اسم)
courage, glamor, bravery, valor, spunk, chivalry

جوانمردی (اسم)
magnanimity, chivalry

فتوت (اسم)
generosity, manliness, chivalry, youth

تعارف (اسم)
compliment, salutation, chivalry, comity

انگلیسی به انگلیسی

• knight's code; gallantry, courtesy, loyalty, bravery
chivalry is chivalrous behaviour.

پیشنهاد کاربران

I want her to know that chivalry isn't dead
میخوام بدونه جوانمردی نمرده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : chivalry
صفت ( adjective ) : chivalrous
قید ( adverb ) : chivalrously
the medieval knightly system with its religious, moral, and social code.
"the age of chivalry"
شوالیه

بپرس