chirpy

/ˈtʃɝːpi//ˈtʃɜːpi/

معنی: خوش طبع، خوش مشرب
معانی دیگر: (عامیانه) شاد، سرحال، سرزنده، سرزنده he is in a chirpy mood today امروز کیف او کوک است

جمله های نمونه

1. he is in a chirpy mood today
امروز کیف او کوک است.

2. Hutson is a small, chirpy bloke.
[ترجمه گوگل]هاتسون یک بلوک کوچک و جیک است
[ترجمه ترگمان]Hutson مرد با گل و chirpy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She seemed quite chirpy this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح به نظر می رسید که او کاملاً ژولیده بود
[ترجمه ترگمان]امروز صبح خیلی شاد به نظر میومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You're very chirpy this morning - have you had some good news?
[ترجمه گوگل]امروز صبح خیلی چیپ هستی - آیا خبر خوبی داشتی؟
[ترجمه ترگمان]- امروز صبح خیلی خوشحال شدی - خبره ای خوبی داشتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The children seem particularly chirpy today.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بچه ها امروز به طور خاص جیک هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این کودکان امروزه به طور خاص مورد آزار و اذیت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Customers had no idea that the chirpy pensioner who served them with soap and a smile was so wealthy.
[ترجمه گوگل]مشتریان نمی‌دانستند بازنشسته‌ای که با صابون و لبخند به آن‌ها سرویس می‌دهد تا این حد ثروتمند است
[ترجمه ترگمان]مشتریان نمی دانستند که بازنشسته chirpy که با صابون به آن ها خدمت کرده است و لبخند بسیار ثروتمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Young, chirpy faces to greet me when I finally made it to Raynes Park.
[ترجمه گوگل]وقتی بالاخره به پارک رینز رسیدم، چهره‌های جوان و جیک برای استقبال از من
[ترجمه ترگمان]وقتی بالاخره به پارک \"Raynes\" رسیدم چهره های شاد و خندان به من خوش آمد می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You seem very chirpy today!
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شما امروز بسیار جیک!
[ترجمه ترگمان]امروز خیلی خوشحال به نظر میای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not for them chirpy whelk stall amateurism or cheerful under-achieving.
[ترجمه گوگل]نه برای آنها آماتوریسم غرفه غرفه چهرخ یا کم دستی شاد
[ترجمه ترگمان]نه برای آن ها و نه برای آن ها از صدف خوراکی و یا شاد و شاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Old Henry has been as chirpy as a cricket since he married that young girl.
[ترجمه گوگل]هنری پیر از زمانی که با آن دختر جوان ازدواج کرد، مانند یک جیرجیرک جیک جیک می کرد
[ترجمه ترگمان]هنری پیر از زمانی که با آن دختر جوان ازدواج کرده است، به عنوان یک جیرجیرک شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Driving in her car to the chirpy strains of Buddy Holly's "Every day seems a little longer", her ghost-eyed stare keeps us locked in her nightmare.
[ترجمه گوگل]هنگام رانندگی در ماشینش به سمت سوژه های بادی هالی "هر روز کمی طولانی تر به نظر می رسد"، خیره چشمان شبح او ما را در کابوس او محبوس می کند
[ترجمه ترگمان]رانندگی در ماشین به سمت the chirpy هی رفیق، هر روز کمی بیشتر به نظر می رسد \"، نگاه روح - ما را در کابوس خود نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The movie has a chirpy soundtrack of pedal organ and banjo.
[ترجمه گوگل]این فیلم دارای موسیقی متن ترانه ای از ارگ پدال و بانجو است
[ترجمه ترگمان]این فیلم یکی از قطعات موسیقی سنتی ارگ فشردن پدال گاز را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her hair was tied in a ribbon and she looked positively chirpy.
[ترجمه گوگل]موهایش به صورت روبان بسته شده بود و به طرز مثبتی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]موهایش را با روبان بسته بود و با خوشحالی به آن نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hence, by the time the band split, their records were as chirpy as the average dead parrot.
[ترجمه گوگل]از این رو، تا زمانی که گروه از هم جدا شد، رکوردهای آنها به اندازه طوطی‌های مرده متوسط ​​بود
[ترجمه ترگمان]از این رو، وقتی گروه جدا شد، سوابق آن ها به صورت یک طوطی معمولی و شاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش طبع (صفت)
talented, debonair, gaysome, sanguine, canty, chirpy, gifted

خوش مشرب (صفت)
pleasant, genial, vivacious, sociable, gaysome, sanguine, chirpy, folksy, chirrupy, chummy

انگلیسی به انگلیسی

• extremely happy, very glad, joyful, very cheerful
someone who is chirpy is very cheerful and lively; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس