chirk

/tʃɜːrk//tʃɜːk/

معنی: شاد، شاد کردن یا شدن
معانی دیگر: (عامیانه) تشویق کردن، هورا کشیدن، شاد کردن

جمله های نمونه

1. Chirk up, your troubles will soon be over.
[ترجمه گوگل]آرام باش، مشکلاتت به زودی تمام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]زود باش، مشکلات تو به زودی تموم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You need a good holiday to chirk you up.
[ترجمه گوگل]شما به یک تعطیلات خوب نیاز دارید تا شما را آرام کند
[ترجمه ترگمان]به یک تعطیلی خوب احتیاج داری که you کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chirk was now peripheral to Gloucester's main concerns but complemented Stanley involvement in Cheshire and Flint.
[ترجمه گوگل]چیرک اکنون به نگرانی‌های اصلی گلاستر نزدیک بود، اما مشارکت استنلی در چشایر و فلینت را تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]Chirk در حال حاضر به نگرانی های اصلی Gloucester رسید، اما مشارکت استنلی در چشایر و فلینت را کامل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I really hope he'll chirk up, and get along comfortable.
[ترجمه گوگل]من واقعاً امیدوارم که او جیغ بزند و راحت با هم کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]واقعا امیدوارم از خواب بیدار شود و راحت زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It would be a tragedy if the chirk and the crick of this once common creature should no more be heard as a choral accompaniment to spring.
[ترجمه گوگل]فاجعه خواهد بود اگر صدای جیر جیر و جیغ این موجود معمولی دیگر به عنوان همراهی همخوانی با بهار شنیده نشود
[ترجمه ترگمان]این یک تراژدی است که اگر chirk و the این بار یک موجود معمولی دیگر به عنوان یک آواز دسته جمعی برای بهار نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She needs a good holiday to chirk her up.
[ترجمه گوگل]او به یک تعطیلات خوب نیاز دارد تا او را بیدار کند
[ترجمه ترگمان]او به یک تعطیلی خوب احتیاج دارد تا او را از خواب بیدار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hawarden Park scored a 76-run victory over bottom of the table Chirk.
[ترجمه گوگل]هاواردن پارک با 76 ران پیروزی مقابل چیرک انتهای جدول به دست آورد
[ترجمه ترگمان]Hawarden پارک پیروزی ۷۶ ران را در انتهای جدول Chirk به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Third placed Hawarden Park should be too powerful at home for bottom of the table Chirk.
[ترجمه گوگل]جایگاه سوم هاواردن پارک باید در خانه برای چیرک در انتهای جدول بسیار قدرتمند باشد
[ترجمه ترگمان]سوم قرار دادن پارک Hawarden باید در خانه برای پایین بودن جدول بسیار قدرتمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tomorrow will be my daughter's birthday I plan to give an evening party to chirk her up.
[ترجمه گوگل]فردا تولد دخترم است، من قصد دارم یک مهمانی شبانه برای او برگزار کنم
[ترجمه ترگمان]فردا روز تولد دخترم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاد (صفت)
happy, debonair, merry, glad, gleeful, cheery, light-hearted, joyful, festive, chirk, exultant, frolicsome, gamesome

شاد کردن یا شدن (فعل)
chirk

انگلیسی به انگلیسی

• joyful, cheerful
cheer; become cheerful; make a shrill

پیشنهاد کاربران

بپرس