chipper

/ˈt͡ʃɪpər//ˈt͡ʃɪpə/

معنی: رنده نجاری، تیشه نجاری، جیک جیک کردن
معانی دیگر: (عامیانه) سرحال، شاد، سر و مر و گنده، شخص یا ابزاری که chip می کند (رجوع شود به: chip)، خراط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) in good health or spirits; cheerful.
مترادف: cheerful, jaunty, lively, sprightly, vigorous
متضاد: languid
مشابه: energetic, frisky, hale, happy, optimistic, peppy, spirited, upbeat, vivacious

- He felt chipper again after his long vacation.
[ترجمه گوگل] او پس از تعطیلات طولانی خود دوباره احساس شکستگی کرد
[ترجمه ترگمان] بعد از تعطیلات طولانی دوباره حالش بهتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: chippers, chippering, chippered
(1) تعریف: to utter a chirp or succession of chirps.
مترادف: chirp, chirrup, twitter
مشابه: peep, stridulate, tweet, warble

(2) تعریف: to babble; chatter.
مترادف: babble, blather, chatter, gibber, jabber
مشابه: blabber, drivel, gabble, prate, prattle, tattle
اسم ( noun )
• : تعریف: one that cuts or chips.

جمله های نمونه

1. You seem mighty chipper this morning - what's up?
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شما امروز صبح بسیار قوی هستید - چه خبر؟
[ترجمه ترگمان]امروز صبح سرحال به نظر میای - چه خبر؟ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You're looking very chipper this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح خیلی بدتر به نظر میرسی
[ترجمه ترگمان]امروز صبح خیلی سرحال به نظر میای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What a chipper mood they were always in!
[ترجمه گوگل]چه حال و هوای بدی داشتند همیشه!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Felt pretty chipper, as we scraped together enough coins to buy a shared polystyrene cup of milky tea.
[ترجمه گوگل]احساس بسیار تراشه‌ای داشتیم، زیرا به اندازه کافی سکه‌ها را با هم تراشیدیم تا یک فنجان پلی استایرن مشترک چای شیری بخریم
[ترجمه ترگمان]همان طور که به اندازه کافی سکه جمع می کردیم تا یک فنجان چای polystyrene و یک فنجان چای milky بخریم، احساس chipper می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Alligator saw; a tree stump chipper; and even a bouncy castle!
[ترجمه گوگل]اره تمساح; تراشه کنده درخت; و حتی یک قلعه فنری!
[ترجمه ترگمان]تمساح دید، یک درخت chipper و حتی یک قلعه بادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I asked, trying to sound chipper.
[ترجمه گوگل]من پرسیدم، سعی کردم صدای تراشه کنم
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کردم صدای chipper را بشنوم، پرسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Klesko and Chipper Jones both have two homers in the series. . . .
[ترجمه گوگل]کلسکو و چیپر جونز هر دو دو هومر در این سریال دارند
[ترجمه ترگمان]Klesko و chipper جونز هر دو دارای دو homers در مجموعه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He spoke in a chipper tone, trying to let the children know he was talking to them.
[ترجمه گوگل]او با لحن تندتری صحبت می کرد و سعی می کرد به بچه ها بفهماند که دارد با آنها صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]با صدای chipper شروع به صحبت کرد و سعی کرد به بچه ها بفهماند که دارد با آن ها حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am a chipper and optimistic girl.
[ترجمه گوگل]من یک دختر تراوش و خوشبین هستم
[ترجمه ترگمان]من دختر خوش بین و خوش بین هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He looked unusually chipper this morning.
[ترجمه گوگل]او امروز صبح به طور غیرمعمول تراشی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]امروز صبح خیلی سرحال به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Run it through the wood chipper, and then incorporate the bits into various food items.
[ترجمه گوگل]آن را از طریق خردکن چوب عبور دهید و سپس تکه ها را در مواد غذایی مختلف بگنجانید
[ترجمه ترگمان]آن را از طریق the های چوبی اجرا کنید و سپس قطعات را در مواد غذایی مختلف وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The chipper has already been widely used in the production process as one of the main devices of manufacturing the wood-based panel and fibreboard .
[ترجمه گوگل]تراشه در حال حاضر به طور گسترده در فرآیند تولید به عنوان یکی از دستگاه های اصلی تولید پانل های چوبی و تخته فیبر استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]The قبلا در فرآیند تولید به عنوان یکی از ابزارهای اصلی تولید پنل چوبی و fibreboard استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These products'prices are usually chipper and power consumption is more concerned about.
[ترجمه گوگل]قیمت این محصولات معمولاً تراشه‌تر است و مصرف برق بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]این قیمت محصولات معمولا chipper و مصرف توان در مورد آن بیشتر نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chipper lovable semblance, sentimental, amiable and easy of access, rich sentiment, is a typical Cancer.
[ترجمه گوگل]ظاهر دوست داشتنی چیپر، احساساتی، دوست داشتنی و دسترسی آسان، احساسات غنی، یک سرطان معمولی است
[ترجمه ترگمان]یک سرطان بسیار دوست داشتنی، احساساتی، دوست داشتنی و آسان برای دسترسی، احساسات غنی، یک سرطان معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنده نجاری (اسم)
chipper

تیشه نجاری (اسم)
chipper

جیک جیک کردن (فعل)
chirrup, chipper

انگلیسی به انگلیسی

• chirp, chirrup, twitter like a bird; chatter, babble
one who cuts or chips; machine that grinds up tree trunks or logs into wood chips; talkative (us term); (slang) social smoker, one who smokes cigarettes only from time to time; (slang) person who uses narcotic drugs in small doses or only from time to time
(informal) cheerful, joyful, very happy; lively; in good health; talkative

پیشنهاد کاربران

سرحال
سرزنده
slang
occasional heroin user
A chipper is an occasional drug user who does not use drugs with the regularity or frequency that is typical of addicts. It can refer to opiate users, tobacco smokers, or people who use various recreational drugs, but none particularly habitually
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح عامیانه/
مصرف کننده تفننی هروئین، اوپیوییدها، سیگار و. . .

منابع• https://quick-advices.com/what-is-chipper-slang-for/• https://short-fact.com/what-is-chipper-slang-for/
chipper ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: تراشه ساز
تعریف: ماشینی برای تبدیل تمام یا بخش هایی از درختان به تراشه

بپرس