🔸 معادل فارسی:
دل خوری مزمن / حس رنجش / عقده / حالت دفاعی دائمی
در زبان محاوره ای:
همیشه یه چیزی تو دلشه، انگار با همه لج داره، یه جور عقده داره، زود از کوره در می ره
🔸 تعریف ها:
1. ( روانی – احساسی ) :
... [مشاهده متن کامل]
داشتن احساس رنجش یا دل خوری دائمی به خاطر تجربه ی گذشته یا حس بی عدالتی
مثال: He’s got a chip on his shoulder about not going to college.
از اینکه دانشگاه نرفته، همیشه یه دل خوری تو دلشه.
2. ( رفتاری – دفاعی ) :
تمایل به واکنش های تند یا خصمانه، به خاطر حس قربانی بودن یا کم ارزشی
مثال: She acts like she has a chip on her shoulder every time someone criticizes her.
هر وقت کسی ازش انتقاد می کنه، انگار یه عقده ای داره و تند واکنش نشون می ده.
🔸 مترادف ها:
grudge – resentment – inferiority complex – bitterness – defensiveness
دل خوری مزمن / حس رنجش / عقده / حالت دفاعی دائمی
در زبان محاوره ای:
همیشه یه چیزی تو دلشه، انگار با همه لج داره، یه جور عقده داره، زود از کوره در می ره
🔸 تعریف ها:
1. ( روانی – احساسی ) :
... [مشاهده متن کامل]
داشتن احساس رنجش یا دل خوری دائمی به خاطر تجربه ی گذشته یا حس بی عدالتی
مثال: He’s got a chip on his shoulder about not going to college.
از اینکه دانشگاه نرفته، همیشه یه دل خوری تو دلشه.
2. ( رفتاری – دفاعی ) :
تمایل به واکنش های تند یا خصمانه، به خاطر حس قربانی بودن یا کم ارزشی
مثال: She acts like she has a chip on her shoulder every time someone criticizes her.
هر وقت کسی ازش انتقاد می کنه، انگار یه عقده ای داره و تند واکنش نشون می ده.
🔸 مترادف ها: