1. chin up
بالا کشیدن خود تا چانه (از میله ی بارفیکس)
2. a chin rest on a violin
جای چانه روی ویولن
3. his chin was bristling with thick whiskers
چانه ی او از ته ریش زبر و پرپشتی پوشیده شده بود.
4. a prominent chin
چانه ی پیش آمده
5. a retreating chin
چانه ی تورفته
6. keep one's chin up
سختی کشیدن و به روی خود نیاوردن
7. take it chin up
آبروداری کردن،تحت شرایط سخت کار خود را انجام دادن
8. lead with one's chin
(عامیانه) با بی احتیاطی و به طور خطرناک عمل کردن،خود را به خطر انداختن
9. a dimple on the chin
چال زنخدان
10. a dimple on the chin
چاه زنخدان،چال چانه
11. he has a protruding chin
او چانه ی برآمده ای دارد.
12. the creases under the chin of the fat old man
چین های زیرچانه ی پیرمرد چاق
13. take it on the chin
(امریکا - خودمانی) سخت شکست خوردن،سختی کشیدن
14. a stiff punch to the chin
یک مشت محکم به چانه
15. he fingered his own rough chin before answering
پیش از پاسخ دادن،چانه ی زبر خود را با انگشت لمس کرد.
16. he knocked me on the chin
او زد توی چانه ام.
17. he punched me on the chin
به چانه ام مشت زد.
18. the students can come in and chin with me any time they want
شاگردان می توانند هر وقت بخواهند بیایند و با من گپ بزنند.
19. his punch took me right on the chin
مشت او درست خورد به چانه ی من.
20. i delivered a hefty blow to his chin
یک مشت جانانه به چانه ی او زدم.
21. i landed a left hook on his chin
یک هوک چپ به چانه ی او فرود آوردم.
22. jack gave him a right to the chin
جک با دست راست به چانه ی او مشت زد.
23. the punch which he reached at the chin of his lordship
مشتی که به چانه ی جناب ارباب زد
24. he delivered a powerful blow to his opponent's chin
ضربه ی محکمی بر چانه ی حریف خود زد.
25. his answer was a hefty punch on my chin
پاسخش مشت محکمی بر چانه ام بود.
26. loose skin was hanging from the old man's chin
پوست شل از چانه ی پیر مرد آویزان بود.
27. that cut has left a big scar on his chin
آن بریدگی جای بزرگی بر چانه اش باقی گذاشته است.
28. His chin was covered with bristles.
29. She lifted her chin in a gesture that deliberately exposed the line of her throat.
[ترجمه گوگل]چانهاش را به نشانهای بلند کرد که عمدا خط گلویش را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]او چانه اش را با حرکتی که عمدا مسیر گلوی او را باز کرده بود، بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. I nicked my chin while shaving.
[ترجمه گوگل]موقع اصلاح به چانه ام نیش زدم
[ترجمه ترگمان]موقع اصلاح چانه، چانه ام را سوراخ کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید