• : تعریف: a highly intelligent African species of ape, closely related to humans and smaller than the gorilla.
جمله های نمونه
1. the rudiments of human intelligence in a chimpanzee
حالت ابتدایی هوش بشر در شامپانزه
2. The chimpanzee stood upright and grasped the bars of its cage.
[ترجمه گوگل]شامپانزه صاف ایستاد و میله های قفسش را گرفت [ترجمه ترگمان]شامپانزه یک راست ایستاد و میله های قفس را گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The chimpanzee is an endangered species.
[ترجمه ayla] بعضی از شامپانزه ها در حالت خطر انقراض هستند.
|
[ترجمه گوگل]شامپانزه گونه ای در خطر انقراض است [ترجمه ترگمان]شامپانزه یک گونه در معرض خطر انقراض است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Look how the mother chimpanzee cares for her young.
[ترجمه گوگل]ببینید شامپانزه مادر چگونه از بچه هایش مراقبت می کند [ترجمه ترگمان]نگاه کن که مادر chimpanzee چه طور به دختر جوانش اهمیت می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A chimpanzee is an easy recipient for human projections since humans can easily identify with the emotional expressions of chimpanzees.
[ترجمه گوگل]شامپانزه دریافت کننده آسانی برای فرافکنی انسان است، زیرا انسان به راحتی می تواند با بیان عاطفی شامپانزه ها همذات پنداری کند [ترجمه ترگمان]شامپانزه دریافت آسان برای پیش بینی های انسانی است چون انسان ها می توانند به راحتی با حالات عاطفی شامپانزه ها آشنا شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sharing is rare in primates and the chimpanzee behaviour may indicate the sources of human mealtime ceremonials.
[ترجمه گوگل]اشتراک گذاری در پستانداران نادر است و رفتار شامپانزه ها ممکن است نشان دهنده منابع تشریفات زمان غذا خوردن انسان باشد [ترجمه ترگمان]به اشتراک گذاری در primates نادر است و رفتار شامپانزه ممکن است نشانگر منابع غذا خوردن انسان باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. However monkey, chimpanzee and many other rare and endangered species are plundered from the forest and killed for food.
[ترجمه گوگل]با این حال میمون ها، شامپانزه ها و بسیاری از گونه های کمیاب و در خطر انقراض دیگر از جنگل غارت می شوند و برای غذا کشته می شوند [ترجمه ترگمان]با این حال میمون، شامپانزه و بسیاری از گونه های نادر و در معرض خطر انقراض از جنگل غارت شده اند و برای غذا کشته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Premack's prize pupil was a wild-born chimpanzee, Sarah.
[ترجمه گوگل]شاگرد جایزه پریمک یک شامپانزه وحشی به نام سارا بود [ترجمه ترگمان]شاگرد جایزه premack یک شامپانزه به دنیا آمد، سارا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That's the real benefit of the new chimpanzee enclosure.
[ترجمه گوگل]این مزیت واقعی محفظه جدید شامپانزه هاست [ترجمه ترگمان]این از مزایای واقعی این enclosure است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A woman throws, for example, like a male chimpanzee.
[ترجمه گوگل]مثلاً یک زن مانند شامپانزه نر پرتاب می کند [ترجمه ترگمان]یک زن مثل یک شامپانزه نر می افتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. And the idea of this odd man, his chimpanzee and oxygen tent in tow, running a business is bizarre.
[ترجمه گوگل]و ایده این مرد عجیب و غریب، شامپانزه و چادر اکسیژن در کنارش، برای اداره یک تجارت عجیب است [ترجمه ترگمان]و ایده این مرد عجیب، شامپانزه و چادر اکسیژن به همراه یک کسب وکار عجیب و غریب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. First, chimpanzee kidney tissues will prove to have been used to grow Chat polio vaccine.
[ترجمه گوگل]اول، ثابت خواهد شد که از بافت کلیه شامپانزه برای رشد واکسن فلج اطفال چت استفاده شده است [ترجمه ترگمان]ابتدا، بافته ای بدن شامپانزه ها ثابت خواهند شد که برای رشد واکسن فلج اطفال مورد استفاده قرار گرفته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Chimpanzee males combine to capture prey which is then torn up and shared.
[ترجمه گوگل]نر شامپانزهها برای گرفتن طعمهای ترکیب میشوند که سپس پاره میشوند و به اشتراک گذاشته میشوند [ترجمه ترگمان]Chimpanzee نر با هم ترکیب می شوند تا طعمه را شکار کنند که پس از آن پاره و تقسیم می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The chimpanzee is highly mobile and semi-terrestrial, showing great adaptability to a wide range of woodlands.
[ترجمه گوگل]شامپانزه بسیار متحرک و نیمه زمینی است و سازگاری بالایی با طیف وسیعی از جنگل ها نشان می دهد [ترجمه ترگمان]شامپانزه به شدت متحرک و نیمه خاکی است و سازگاری زیادی با گستره وسیعی از woodlands نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
شمپانزه (اسم)
chimp, chimpanzee
میمون ادم وار (اسم)
chimp, chimpanzee, great ape
انگلیسی به انگلیسی
• member of the ape family which is smaller than the gorilla and lives in trees (native to africa) a chimpanzee is a kind of small african ape.