chimney

/ˈt͡ʃɪmni//ˈt͡ʃɪmni/

معنی: دودکش، بخاری، کوره
معانی دیگر: دود آهنج (بیشتر در مورد دودکش خانه و ساختمان به کار می رود - دودکش کارخانه را به ویژه در امریکا می گویند: smokestack)، دود منار، دود هنج، تنوره، بخارکش، در رو، (در چراغ های نفتی و پیه سوز) حباب، لوله ی لامپا، هر چیز دودکش مانند، (به ویژه) بریدگی یا ترک ژرف در سطح صخره یا کوه، کوه دره، (کوه آتشفشان) کوره، مخرج، هواکش، دهانه، (معدن) رگه ی سنگ معدنی یا زغال سنگ که عمود بر سطح زمین باشد، ستون رگه، (محلی) اجاق، کاشانه، (انگلیس) رجوع شود به: smokestack

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: chimneys
(1) تعریف: a hollow, vertical structure of masonry, which allows smoke and gases to escape from a furnace, fireplace, or stove; flue.
مشابه: stack

(2) تعریف: a glass tube that surrounds the flame of a lamp and serves to ventilate and protect the flame.

جمله های نمونه

1. chimney breast
(انگلیس) برآمدگی دیوار در اطراف بخاری چوب سوز دیواری (یا شومینه)،سینه ی بخاری

2. chimney cap
کلاهک سر دودکش

3. a chimney conveys smoke to the outside
دود هنج (یا لوله ی بخاری) دود را به خارج می برد.

4. the chimney does not draw well
دودکش خوب دود را نمی کشد.

5. the chimney ejects smoke
دودکش دود را به بیرون می راند.

6. the chimney of the house could be seen from afar
دودکش خانه از دور پیدا بود.

7. a cottage chimney smokes
دودکش یک کلبه دود بیرون می دهد.

8. the factory chimney belched (out) heavy smoke
دودکش کارخانه دود غلیظی بیرون می داد.

9. a squat, black chimney
دودکش کلفت و کوتاه و سیاه

10. smoke rising from the chimney
دودی که از دودکش سربه آسمان می کشد

11. smoke was drifting from the chimney
دود داشت از دود کش متصاعد می شد.

12. the smoke escapes through the chimney
دود از دودکش به خارج می رود.

13. an issue of smoke from a chimney
خروج دود از دودکش

14. black smoke was shooting out from the chimney
دود سیاه از دودکش بیرون می زد.

15. flames and sparks were flying up the chimney
شعله و جرقه از دودکش بخاری بالا می رفت.

16. a flue takes the smoke from the water heater to the main chimney of the house
لوله دود را از آبگرمکن به دودکش اصلی خانه می برد.

17. Plumes of smoke billowed from the chimney.
[ترجمه گوگل]دود از دودکش بلند می شد
[ترجمه ترگمان]دود از دودکش به بیرون موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Sparks from the fire were flying up the chimney.
[ترجمه گوگل]جرقه های آتش از دودکش بالا می رفت
[ترجمه ترگمان]جرقه های آتش از دودکش خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The chimney emitted a cloud of smoke.
[ترجمه گوگل]دودکش ابری از دود ساطع کرد
[ترجمه ترگمان]بخاری ابری از دود بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The roof was topped by a chimney.
[ترجمه گوگل]بالای سقف یک دودکش قرار داشت
[ترجمه ترگمان]سقفی بالای بخاری دیواری قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The chimney of my house is smoking.
[ترجمه گوگل]دودکش خانه من دود می شود
[ترجمه ترگمان]دودکش خانه من دود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The heat disappears straight up the chimney.
[ترجمه گوگل]گرما مستقیماً از دودکش ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]گرما مستقیما از دودکش خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دودکش (اسم)
stack, shaft, funnel, uptake, tube, chimney, flue

بخاری (اسم)
chimney, heater, stove, fireplace, oven, cooker

کوره (اسم)
furnace, chimney, stove, oven, kiln, manhole

تخصصی

[عمران و معماری] دودکش - بخاری دیواری - دودگیر - شومینه
[مهندسی گاز] دودکش
[زمین شناسی] نهشته کانه، لوله. دودکش، بخاری، کوره، نک، تنوره
[] تنوره
[نفت] دودکش

انگلیسی به انگلیسی

• pipe that funnels smoke (away from a fireplace, furnace, etc.); narrow passage
a chimney is a pipe above a fireplace or furnace through which smoke can go up into the air.

پیشنهاد کاربران

در مباحث مدیریت و سازمان به معنای "سیلو" است. سیلوهای سازمانی به جهت تقسیمات بین بخشهای مختلف یک سازمان که منجر به کاهش ارتباط، هماهنگی ناکافی و. . . در فرآیندهای کاری می شود بوجود می آیند.
Functional Chimneys= سیلوهای عملکردی
شومینه
chimney ( n ) ( tʃɪmni ) =a structure through which smoke or steam is carried up away from a fire and through the roof of a building; the part of this that is above the roof
chimney
هود
stuck in the chimney به معنی سیگاری شدن
دودکش ( خانه، کارخانه. . )

بپرس