chimerical

/kaɪˈmerɪkl̩//kaɪˈmerɪkl̩/

معنی: خیالی، واهی، دمدمی، هوس باز، ذوقی، هوس امیز
معانی دیگر: غیر واقعی، موهوم، بی پایه، خواب و خیالی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: chimeric (adj.), chimerically (adv.)
• : تعریف: existing only in the mind; fanciful.
مترادف: fanciful
متضاد: feasible, real
مشابه: imaginary, phantom, romantic

- Few expected his chimerical plan to establish rooftop farming in the city to actually materialize.
[ترجمه گوگل] عده کمی انتظار داشتند که طرح کایمریکی او برای ایجاد کشاورزی روی پشت بام در شهر عملی شود
[ترجمه ترگمان] تعداد کمی از افراد انتظار دارند که نقشه موهوم او برای ایجاد دامداری بر روی پشت بام در شهر تحقق یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The fire-breathing dragon is a chimerical animal.
[ترجمه گوگل] اژدهای آتش‌نفس حیوانی شبیه به هم است
[ترجمه ترگمان] اژدهای آتش نفس حیوان خیالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His Utopia is not a chimerical commonwealth but a practical improvement on what already exists.
[ترجمه گوگل]آرمان شهر او یک جامعه مشترک المنافع کایمریک نیست، بلکه یک پیشرفت عملی در مورد آنچه در حال حاضر وجود دارد است
[ترجمه ترگمان]نظام تصوری یکی از کشورهای مشترک المنافع موهوم است، بلکه یک پیشرفت عملی در آنچه در حال حاضر وجود دارد، نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most interpret the information from the victims as chimerical thinking.
[ترجمه گوگل]اکثراً اطلاعات قربانیان را به عنوان تفکر کایمریک تفسیر می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها اطلاعات قربانیان را واهی تعبیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His utopia is not a chimerical commonwealth but a practical improvement on what already exists.
[ترجمه گوگل]مدینه فاضله او یک مشترک المنافع کایمریک نیست، بلکه یک پیشرفت عملی در مورد آنچه در حال حاضر وجود دارد است
[ترجمه ترگمان]مدینه فاضله او یک کشور مستقل موهوم نیست، بلکه یک پیشرفت عملی در آنچه در حال حاضر وجود دارد، نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The corollary to this is the claim that bureaucracy in police stations is chimerical.
[ترجمه گوگل]نتیجه این ادعا این است که بوروکراسی در کلانتری ها واهی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه منطقی این ادعا این است که بوروکراسی در پاسگاه های پلیس موهوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To explore techniques of isolating embryonic stem-like cells (ESLCs) from mouse blastocyst inner cell mass and the utilization of ESLCs to generate chimerical mice.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تکنیک های جداسازی سلول های بنیادی جنینی (ESLCs) از توده سلولی داخلی بلاستوسیست موش و استفاده از ESLC ها برای تولید موش های کایمریک
[ترجمه ترگمان]هدف برای کشف تکنیک های جداسازی سلول های بنیادی جنینی (ESLCs)از تجمع سلول درونی موش و استفاده از ESLCs برای تولید موش واهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This wanton exercise of this power is not a chimerical suggestion of a heated brain.
[ترجمه گوگل]این اعمال عجولانه این قدرت، یک پیشنهاد واهی از یک مغز داغ نیست
[ترجمه ترگمان]این اعمال وحشیانه این قدرت یک پیشنهاد موهوم یک مغز داغ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At first, Robert Fulton's plans for his steamboat were derided as chimerical nonsense.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، نقشه های رابرت فولتون برای قایق بخارش به عنوان یک مزخرف واهی مورد تمسخر قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ابتدا، نقشه رابرت فالتون برای کشتی او مورد تمسخر واقع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیالی (صفت)
valetudinarian, air-built, imaginary, fanciful, fictitious, fancied, fantastic, unrealistic, chimerical, unreal, dreamy, visionary, thoughtful, pensive, hypochondriac, spleeny, insubstantial, contemplative, meditative, romantic, cloud-built, fantastical, spectral, ideational

واهی (صفت)
airy, unrealistic, chimerical, delusive, unreal, unsubstantial, romantic, suppositious, vagarious

دمدمی (صفت)
uncertain, chimerical, ambivalent, quirky, fickle, fitful, freakish, unpredictable

هوس باز (صفت)
light, chimerical, capricious, pixilated

ذوقی (صفت)
chimerical

هوس امیز (صفت)
light, chimerical

انگلیسی به انگلیسی

• illusory; imaginary

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : chimera
✅️ صفت ( adjective ) : chimerical / chimeric
✅️ قید ( adverb ) : _
واهی - توهمی
A chimera was a fire - breathing monster from Greek mythology made from three different animals: a lion at its head, a goat in the middle, and a serpent at the end. The first surviving mention of the beast
...
[مشاهده متن کامل]
is in Homer's The Iliad. From this fantastical creature, English created the adjective chimerical to describe wild figments of the imagination.

بپرس