childbed

/ˈtʃaɪldˌbed//ˈtʃaɪldbed/

در بستر زایمان، در حال زایمان، دوره ی زایمانی، نفاس، بستر زایمان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition of a woman as she gives birth to a child.

جمله های نمونه

1. Mathilde was still in childbed, of course, having been delivered safely of a girl on the morning after the storm.
[ترجمه گوگل]ماتیلد هنوز در رختخواب بود، البته صبح بعد از طوفان، دختری سالم به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]البته هنوز در بس تر زایمان بود و روز بعد از توفان نوح را صحیح و سالم تحویل داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bridebed, childbed, bed of death, ghostcandled.
[ترجمه گوگل]تخت عروس، تخت کودک، بستر مرگ، شمع روح
[ترجمه ترگمان]زایمان، بس تر زایمان، بس تر مرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thus, many women died in childbed, and many infants never survived the first few weeks of their lives.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بسیاری از زنان در بستر کودک جان خود را از دست دادند، و بسیاری از نوزادان هرگز در چند هفته اول زندگی خود زنده نماندند
[ترجمه ترگمان]از این رو، بسیاری از زنان در childbed کشته شدند و بسیاری از کودکان در چند هفته اول زندگی خود جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Childbed fever was by the far the most common cause of deaths associated with childbirth throughout Europe up to the Second World War.
[ترجمه گوگل]تا قبل از جنگ جهانی دوم، تب کودک شایع ترین علت مرگ و میر مرتبط با زایمان در سراسر اروپا بود
[ترجمه ترگمان]تب childbed شایع ترین علت مرگ و میر ناشی از زایمان در سراسر اروپا تا جنگ جهانی دوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Puerperal fever (or childbed fever ):Infection of the female reproductive system after childbirth or abortion, with fever over 100 f (38 c) in the first 10 days.
[ترجمه گوگل]تب نفاس (یا تب نوزاد): عفونت دستگاه تناسلی زنان پس از زایمان یا سقط جنین، با تب بیش از 100 درجه فارنهایت (38 درجه سانتیگراد) در 10 روز اول
[ترجمه ترگمان]تب puerperal (تب childbed): عفونت دستگاه تناسلی زن پس از زایمان یا سقط جنین، با تب بیش از ۱۰۰ f (۳۸ درجه سانتیگراد)در ۱۰ روز اول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gimple, you know the rabbi's wife has been brought to childbed?
[ترجمه گوگل]گیمپل، می‌دانی زن خاخام را به رختخواب آورده‌اند؟
[ترجمه ترگمان]Gimple زن خاخام را برای زایمان آوردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dr. Ignaz Semmelweis, a Hungarian physician, discovered in 184that the occurrence of childbed fever was drastically reduced if doctors delivering babies washed their hands.
[ترجمه گوگل]دکتر Ignaz Semmelweis، پزشک مجارستانی، در سال 184 کشف کرد که اگر پزشکانی که نوزادان را به دنیا می‌آورند، دست‌های خود را بشویند، بروز تب در بستر کودک به شدت کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]دکتر Ignaz سمل ویس یک پزشک مجارستانی در سال ۱۸۴ کشف کرد که اگر پزشکان زایمان کنند، وقوع تب childbed به شدت کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The extension service of conclusion diversification can more and so satisfy a childbed to expect the need that the female baby care and availably promote female baby's health.
[ترجمه گوگل]خدمات گسترش تنوع نتیجه‌گیری می‌تواند بیشتر و بیشتر یک بستر کودک را برآورده کند تا انتظار نیاز به مراقبت از نوزاد دختر و ارتقای سلامت نوزاد دختر را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]خدمات اضافی تنوع نتیجه گیری می تواند بیشتر و درنتیجه رضایت مشتری را ارضا کند و انتظار داشته باشد که مراقبت از نوزاد زن و availably سلامت کودک را ارتقا دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Remember I asked you from the preface, John Ray's preface, to figure out who Dolly Schiller is, who dies in childbed.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که از مقدمه، مقدمه جان ری، از شما خواستم که بفهمید دالی شیلر کیست که در بستر کودک می میرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که من از مقدمه، مقدمه جان ری پرسیدم، تا بفهمم که دالی شیلر چه کسی است، کسی که در childbed می میرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• childbirth, act of giving birth to a child

پیشنهاد کاربران

بپرس