• : تعریف: a tall, narrow chest of drawers, often with a mirror attached at the top.
جمله های نمونه
1. There was a chiffonier, matching bed-tables, a dressing table with a round mirror set between banks of drawers.
[ترجمه گوگل]یک پارچه ابریشمی، میزهای تخت، یک میز آرایش با یک آینه گرد در بین کشوها قرار داشت [ترجمه ترگمان]یک قفسه، یک میز کوچک، یک میز آرایش، یک میز آرایش با یک آینه گرد که بین دو بانک قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. That chiffonier is made of oak.
[ترجمه گوگل]آن پارچه ابریشمی از بلوط ساخته شده است [ترجمه ترگمان]این قفسه از چوب بلوط ساخته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The chiffonier in that shop looks special.
[ترجمه گوگل]پارچه ابریشمی در آن مغازه خاص به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]قفسه کوچکی در آن مغازه خاص به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. From the chiffonier had gone the knick - knacks of silver and plate.
[ترجمه گوگل]از پارچه ابریشمی، لقمه های نقره و بشقاب از بین رفته بود [ترجمه ترگمان]از قفسه ظروف نقره و بشقاب نقره را برداشته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There was nothing under the bed, nothing stashed behind the chiffonier.
[ترجمه گوگل]نه چیزی زیر تخت بود، نه چیزی پشت پارچه ابریشمی پنهان شد [ترجمه ترگمان]زیر تخت چیزی نبود، هیچ چیز پشت قفسه قایم نشده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قفسه کوچک کشودار (اسم)
chiffonier
اشکاف کوچک (اسم)
chiffonier
انگلیسی به انگلیسی
• commode, high luxurious chest with drawers and a mirror on top; piece of tall furniture (of the 18th century) that is not deep having shelves for displaying china