✍️یکی از اعضای ارشد یک حزب سیاسی که مسئول تضمین انضباط حزبی در میان اعضای مجلس است. آن ها اطمینان می دهند که اعضای حزب حضور دارند و طبق سیاست رسمی حزب رای می دهند.
👈مترادف: Party whip, enforcer, disciplinarian
... [مشاهده متن کامل]
👇مثال؛
The Chief Whip ensured that all party members were present for the crucial vote.
The Chief Whip warned members about the consequences of voting against the party line.
👈مترادف: Party whip, enforcer, disciplinarian
... [مشاهده متن کامل]
👇مثال؛
معاون رهبر حزب