chief justice

/ˈt͡ʃiːfˈdʒəstəs//t͡ʃiːfˈdʒʌstɪs/

(حقوق و دادگستری) قاضی کل، (امریکا) رئیس دادگاه (که چندین قاضی تحت نظر او کار می کنند)، قاضی اعظم، قاضی القضات، رئیس دادگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the judge presiding over a high court that has other judges.

(2) تعریف: (cap.) the presiding judge of the United States Supreme Court.

جمله های نمونه

1. The Chief Justice gave his judgement the week before.
[ترجمه گوگل]رئیس دادگستری یک هفته قبل قضاوت خود را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی ارشد هفته گذشته حکم خود را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Then you will tell your master and Chief Justice Fortescue that we have important matters to relate, matters affecting the crown.
[ترجمه گوگل]سپس به ارباب خود و رئیس دادگستری فورتسکیو خواهید گفت که ما موضوعات مهمی داریم که بر تاج تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن شما به کارفرمای خود و رئیس Justice Fortescue خواهید گفت که موضوعات مهمی در ارتباط با این موضوع داریم که بر تاج تاثیرگذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Court, in a unanimous opinion by Chief Justice Chase, acquiesced.
[ترجمه گوگل]دادگاه، با نظر اتفاق آرا توسط رئیس قاضی چیس، موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه با یک نظر موافق رئیس دادگستری، این پیشنهاد را پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chief Justice Fortescue slid in like a spider, scuttling across to sit next to the Duke.
[ترجمه گوگل]رئیس قاضی فورتسکیو مانند یک عنکبوت به داخل لغزید و در کنار دوک نشست
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگستری همچون عنکبوتی لغزید و به طرف دوک آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ten years later he became its chief justice.
[ترجمه گوگل]ده سال بعد او رئیس دادگاه شد
[ترجمه ترگمان]ده سال بعد او رئیس دادگاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The chief justice of the King's Bench pronounced the verdict.
[ترجمه گوگل]رئیس قاضی نیمکت پادشاه حکم را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی ارشد دادگاه سلطنتی این حکم را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He became chief justice of the circuit for the 1288 Dorset eyre.
[ترجمه گوگل]او در سال 1288 قاضی دادگاه دورست شد
[ترجمه ترگمان]او رئیس مدار مجتمع for دورست eyre شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those who refused, including the chief justice, lost their jobs.
[ترجمه گوگل]کسانی که امتناع کردند، از جمله رئیس دادگستری، شغل خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که امتناع کردند، از جمله قاضی ارشد، کارشان را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wasn't it Lord Chief Justice Hewitt who first made this remark in 1967 when justice minister?
[ترجمه گوگل]آیا این لرد قاضی هیویت نبود که اولین بار در سال 1967 در زمان وزیر دادگستری این سخنان را بیان کرد؟
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶۷ که وزیر دادگستری این تذکر را در سال ۱۹۶۷ بر زبان آورد این بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The President acts in consultation with the Chief Justice in making four appointments who have to be former judges.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با مشورت رئیس قوه قضاییه در تعیین چهار انتصاب که باید قاضی سابق باشند، عمل می کند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در مشورت با قاضی ارشد در ساخت چهار قرار ملاقات که باید قضات سابق باشد، عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The senior judge in question is former chief justice Eusoff Chin, who ran the judiciary throughout the Anwar trial.
[ترجمه گوگل]قاضی ارشد مورد بحث یوسف چین، قاضی ارشد سابق است که قوه قضاییه را در طول محاکمه انور اداره می کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی ارشد در این مورد قاضی ارشد سابق Eusoff چین است که قوه قضائیه در سراسر دادگاه انور را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chief Justice Fortescue believes that we have spent enough public money and time in the pursuit of what he calls will-o'-the-wisps.
[ترجمه گوگل]رئیس دادگستری فورتسکیو معتقد است که ما به اندازه کافی پول عمومی و زمان را برای پیگیری آنچه که او «اراده‌دار» می‌خواند، خرج کرده‌ایم
[ترجمه ترگمان]فلورین فورتسکیو بر این باور است که ما پول و زمان کافی به اندازه کافی صرف پی گیری آنچه که او فراخوانی می کند صرف می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rehnquist is the Chief Justice of the Supreme Court.
[ترجمه گوگل]رنکویست رئیس دیوان عالی کشور است
[ترجمه ترگمان]Rehnquist رئیس دیوان عالی دیوان عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was the chief justice of the state supreme court!
[ترجمه گوگل]این رئیس قاضی دادگاه عالی ایالت بود!
[ترجمه ترگمان]این رئیس دادگاه عالی دولت بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But the chief justice saved them the effort by ordering that the bond forfeitures be vacated.
[ترجمه گوگل]اما رئیس دادگستری با دستور تخلیه اوراق قرضه از تلاش آنها نجات داد
[ترجمه ترگمان]اما قاضی ارشد این تلاش را با صدور دستور تخلیه این اوراق قرضه به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• president of the supreme court, judge which stands at the head of the supreme court and the entire judicial system
a chief justice is the head judge of a court, especially a supreme court.

پیشنهاد کاربران

بپرس