chichi

/ˈt͡ʃiːt͡ʃi//ˈʃiːʃiː/

معنی: غری، باهنرمندی، ظریف، با ارزش
معانی دیگر: باارزش، ظریف، باهنرمندی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: ostentatiously showy or fashionable.
مترادف: ostentatious
مشابه: flamboyant, flashy, garish, gimcrack, grandiose, pretentious, showy

جمله های نمونه

1. They live in a rather chichi part of town.
[ترجمه sahar feizollahzade] اون ها در قسمت نسبتا پولدار نشین شهر زندگی می کنن.
|
[ترجمه گوگل]آنها در قسمت نسبتاً چیچی شهر زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک قسمت rather از شهر زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Getting an invite to one of the chi-chi parties and receptions is a bit more problematic.
[ترجمه گوگل]دعوت به یکی از مهمانی‌ها و پذیرایی‌های چی‌چی کمی مشکل‌سازتر است
[ترجمه ترگمان]دعوت شدن به یکی از چی - چی و پذیرایی یک کمی پیچیده تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chichi couldn't refrain from giving him a BIG HUG!
[ترجمه گوگل]چیچی نمیتونست از بغل کردنش خودداری کنه!
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست از این که به او یک hug بزرگ بدهد خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On seeing it, Chichi lunged forth.
[ترجمه گوگل]چیچی با دیدنش پرید بیرون
[ترجمه ترگمان]به محض دیدن آن، chichi به جلو خیز برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As usual, ChiChi was lying on his blanket in his own little beach chair.
[ترجمه گوگل]طبق معمول، چی چی روی پتویش روی صندلی ساحلی کوچکش دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]طبق معمول، chichi در صندلی کوچک ساحل خود دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. See the four of us and Chichi sitting in the basket of the hot - air balloon.
[ترجمه گوگل]ببینید ما چهار نفر و چیچی در سبد بالون هوای گرم نشسته ایم
[ترجمه ترگمان]چهار نفر از ما و chichi در سبد بالن هوای داغ نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thanks for coming to Chichi.
[ترجمه گوگل]ممنون که به چیچی آمدید
[ترجمه ترگمان]\"ممنون که اومدی\" chichi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nantou County, eighty percent of the schools collapsed during the ChiChi earthquake.
[ترجمه گوگل]شهرستان نانتو، هشتاد درصد از مدارس در جریان زلزله چی چی فروریخت
[ترجمه ترگمان]حدود هشتاد درصد از مدارس در طی زلزله ChiChi ویران شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غری (اسم)
chi-chi, chichi, prudery, namby-pamby

با هنرمندی (اسم)
chi-chi, chichi

ظریف (صفت)
fine, delicate, gentle, graceful, subtile, elegant, chi-chi, witty, jocular, chichi, joky, minikin, precieux

با ارزش (صفت)
noteworthy, big-ticket, valuable, worth, valorous, chi-chi, chichi

انگلیسی به انگلیسی

• showy, flashy, flamboyant

پیشنهاد کاربران

بپرس