1. They live in a rather chichi part of town.
[ترجمه گوگل]آنها در قسمت نسبتاً چیچی شهر زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک قسمت rather از شهر زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Getting an invite to one of the chi-chi parties and receptions is a bit more problematic.
[ترجمه گوگل]دعوت به یکی از مهمانیها و پذیراییهای چیچی کمی مشکلسازتر است
[ترجمه ترگمان]دعوت شدن به یکی از چی - چی و پذیرایی یک کمی پیچیده تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Chichi couldn't refrain from giving him a BIG HUG!
[ترجمه گوگل]چیچی نمیتونست از بغل کردنش خودداری کنه!
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست از این که به او یک hug بزرگ بدهد خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. On seeing it, Chichi lunged forth.
[ترجمه گوگل]چیچی با دیدنش پرید بیرون
[ترجمه ترگمان]به محض دیدن آن، chichi به جلو خیز برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As usual, ChiChi was lying on his blanket in his own little beach chair.
[ترجمه گوگل]طبق معمول، چی چی روی پتویش روی صندلی ساحلی کوچکش دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]طبق معمول، chichi در صندلی کوچک ساحل خود دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. See the four of us and Chichi sitting in the basket of the hot - air balloon.
[ترجمه گوگل]ببینید ما چهار نفر و چیچی در سبد بالون هوای گرم نشسته ایم
[ترجمه ترگمان]چهار نفر از ما و chichi در سبد بالن هوای داغ نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Thanks for coming to Chichi.
8. Nantou County, eighty percent of the schools collapsed during the ChiChi earthquake.
[ترجمه گوگل]شهرستان نانتو، هشتاد درصد از مدارس در جریان زلزله چی چی فروریخت
[ترجمه ترگمان]حدود هشتاد درصد از مدارس در طی زلزله ChiChi ویران شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید