- The elderly couple were taken in by the chicanery of the underhanded salesman.
[ترجمه گوگل] زن و شوهر سالخورده توسط شیک فروش دستفروش به دام افتادند [ترجمه ترگمان] این زوج سالخورده، گول chicanery of را به خود گرفته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The high school principal was on guard for any chicanery the students might attempt.
[ترجمه گوگل] مدیر دبیرستان مراقب هرگونه شیطنتی بود که دانشآموزان انجام میدادند [ترجمه ترگمان] مدیر دبیرستان مراقب هرگونه chicanery بود که دانش آموزان بتوانند از آن سو استفاده کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The investigation revealed political chicanery and corruption at the highest levels.
[ترجمه شان] بررسی ها ، حیله بازی های سیاسی و فساد را در بالاترین سطوح، آشکار کرد.
|
[ترجمه گوگل]تحقیقات حاکی از شیطنت سیاسی و فساد در بالاترین سطوح بود [ترجمه ترگمان]این تحقیقات حاکی از chicanery سیاسی و فساد در بالاترین سطح است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Clearly there is some chicanery going on.
[ترجمه گوگل]واضح است که یک شیطنت در جریان است [ترجمه ترگمان] واضحه که یه سری chicanery هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Clearly there is some chicanery going on and perhaps in due course we will find out the truth.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که یک شیطنت در جریان است و شاید در زمان مناسب ما حقیقت را دریابیم [ترجمه ترگمان]واضح است که در اینجا کمی نیرنگ وجود دارد و شاید هم به همین دلیل ما حقیقت را می فهمیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Barnett did not stoop to the kind of chicanery that had made Davis so unpopular.
[ترجمه گوگل]بارنت به آن نوع شیک بازی که دیویس را تا این حد نامحبوب کرده بود، خم نشد [ترجمه ترگمان]بارنت به نوع chicanery که دیویس را اینقدر منفور کرده بود، خم نشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Why are you give me so much chicanery as a explanation?
[ترجمه شان] چرا به جای دادن توضیح به من، مغالطه می کنی؟
|
[ترجمه گوگل]چرا اینقدر به من شیک میزنی به عنوان توضیح؟ [ترجمه ترگمان]چرا به من مثل یه توضیح much می کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Thanks to some chicanery courtesy of Sebulba, Holdfast also piloted one of the largest fireballs in the race .
[ترجمه گوگل]هولدفست به لطف برخی از شیطنتهای سبولبا، یکی از بزرگترین توپهای آتشین مسابقه را نیز هدایت کرد [ترجمه ترگمان]با تشکر از some chicanery، holdfast یکی از بزرگ ترین fireballs را در این مسابقه هدایت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We will continue to see such chicanery in the future.
[ترجمه گوگل]ما در آینده شاهد چنین شیطنت هایی خواهیم بود [ترجمه ترگمان]ما به دیدن چنین chicanery در آینده ادامه خواهیم داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A lot of psychology is charlatanry, chicanery.
[ترجمه گوگل]بسیاری از روانشناسی شارلاتانی، شیک بازی است [ترجمه ترگمان]خیلی از روانشناسی charlatanry، chicanery [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Some think more legal chicanery may be in store.
[ترجمه گوگل]برخی فکر می کنند که ممکن است شیطنت های حقوقی بیشتری در راه باشد [ترجمه ترگمان]برخی فکر می کنند chicanery قانونی بیشتری ممکن است در فروشگاه وجود داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'm too an at using chicanery to accomplish my mission.
[ترجمه گوگل]من برای انجام ماموریتم بیش از حد از شیطنت استفاده می کنم [ترجمه ترگمان]من از chicanery استفاده کردم تا ماموریت رو به انجام برسونم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily lives, we all.
[ترجمه گوگل]که در آن تجاوز آشکار، جنگ، ریاکاری، شیطنت، هرج و مرج و آتش سوزی قریب الوقوع بخشی از زندگی روزمره ما است [ترجمه ترگمان]در آن تجاوز underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، هرج ومرج و immolation که در شرف وقوع است بخشی از زندگی روزمره ما است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Well - doer never does chicanery and person who is good at chicanery does not belong well - doer.
[ترجمه گوگل]نیکوکار هرگز شیطنت نمی کند و کسی که در شیطنت مهارت دارد به نیکوکار تعلق ندارد [ترجمه ترگمان]خوب، فاعل هرگز chicanery و فردی را که در chicanery خوب است، به خوبی فاعل عمل نمی کند، انجام نمی دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The world is full of chicanery.
[ترجمه شان] دنیا، آکنده از حیله بازی است.
|
[ترجمه گوگل]دنیا پر از شیطنت است [ترجمه ترگمان]دنیا پر از chicanery [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ضد و نقیض گویی (اسم)
chicanery
حیله بازی (اسم)
trickery, chicanery
انگلیسی به انگلیسی
• plotting, scheming chicanery is an act of verbal deception or trickery of some kind; a formal word.
پیشنهاد کاربران
Chicanery means the use of trickery or deception to achieve a political, financial, or legal purpose. It implies crafty scheming or dishonest actions. استفاده از ترفند یا فریب برای دستیابی به یک هدف سیاسی، مالی یا قانونی. ... [مشاهده متن کامل]
این واژه به معنای دسیسه های حیله گرانه یا اقدامات نادرست است. مترادف: Deception, trickery, subterfuge, fraud, guile متضاد: Honesty, integrity, transparency, forthrightness مثال؛ The politician was accused of chicanery to win votes. Her business deals were full of chicanery. The lawyer's chicanery was eventually exposed in court.