🔸 معادل فارسی:
زیاد حرف زدن / پرچانگی کردن / کسی را با حرف خسته کردن
در زبان محاوره ای:
مغزشو خورد، هی حرف زد
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – پرچانگی ) :**
وقتی کسی بیش از حد و طولانی با دیگری صحبت می کند، معمولاً درباره ی موضوعات بی اهمیت.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *He chewed my ear for an hour about his new car. *
یک ساعت درباره ی ماشین جدیدش مغزم را خورد.
2. ** ( منفی – خسته کننده ) :**
اشاره به اینکه فردی با حرف های زیاد و بی وقفه باعث خستگی یا آزار دیگری می شود.
مثال: *She’s always chewing people’s ears with gossip. *
همیشه با شایعات مغز مردم را می خورد.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
تصویر �جویدن گوش� استعاره ای از آزار دادن با حرف های زیاد است.
- - -
🔸 مترادف ها:
talk endlessly – chatter – ramble – go on and on – bend someone’s ear
زیاد حرف زدن / پرچانگی کردن / کسی را با حرف خسته کردن
در زبان محاوره ای:
مغزشو خورد، هی حرف زد
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – پرچانگی ) :**
وقتی کسی بیش از حد و طولانی با دیگری صحبت می کند، معمولاً درباره ی موضوعات بی اهمیت.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *He chewed my ear for an hour about his new car. *
یک ساعت درباره ی ماشین جدیدش مغزم را خورد.
2. ** ( منفی – خسته کننده ) :**
اشاره به اینکه فردی با حرف های زیاد و بی وقفه باعث خستگی یا آزار دیگری می شود.
مثال: *She’s always chewing people’s ears with gossip. *
همیشه با شایعات مغز مردم را می خورد.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
تصویر �جویدن گوش� استعاره ای از آزار دادن با حرف های زیاد است.
- - -
🔸 مترادف ها: