chessman

/ˈtʃesmən//ˈtʃesmæn/

مهره ی شطرنج، مهره شطرنج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: chessmen
• : تعریف: any one of the pieces used in playing chess.

جمله های نمونه

1. The onyx was shipped to Tijuana to be fabricated into bookends, chessmen and other tourist kitsch.
[ترجمه گوگل]اونیکس به تیجوانا فرستاده شد تا در قفسه‌های کتاب، شطرنج‌زنان و سایر کیچ‌های توریستی ساخته شود
[ترجمه ترگمان]این onyx به Tijuana انتقال داده شد تا به bookends، مهره های شطرنج و سایر کالاهای توریستی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We hardly said anything, we seemed to communicate through the chessmen, there was something very symbolic about my winning.
[ترجمه گوگل]ما تقریباً چیزی نگفتیم، به نظر می رسید از طریق شطرنج بازان ارتباط برقرار می کردیم، چیزی بسیار نمادین در مورد برد من وجود داشت
[ترجمه ترگمان]به زحمت اگر چیزی می گفتیم، مثل این بود که در میان مهره های شطرنج با هم ارتباط برقرار کنیم، چیزی در مورد برنده شدن من وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Daring ideas are like chessmen moved forward. They may be beaten, but they may start a winning game. Johann Wolfgang von Goethe
[ترجمه گوگل]ایده های جسورانه مانند شطرنج هایی است که به جلو حرکت کرده اند آنها ممکن است شکست بخورند، اما ممکن است یک بازی برنده را شروع کنند یوهان ولفگانگ فون گوته
[ترجمه ترگمان]Daring مثل مهره های شطرنج به جلو حرکت می کنند آن ها ممکن است مورد ضرب و شتم قرار بگیرند، اما ممکن است بازی برنده را شروع کنند یوهان ولفگانگ ون گوته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Between them the board fell over, and the chessmen spilled to the floor.
[ترجمه گوگل]تخته بین آنها افتاد و شطرنج بازها روی زمین ریختند
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها هیات مدیره به زمین افتاد و مهره های شطرنج روی زمین ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And more than all, the broken chessman and its evidence of a true dream.
[ترجمه گوگل]و بیش از همه، شطرنج شکسته و شواهد آن از یک رویای واقعی
[ترجمه ترگمان]و مهم تر از همه، the شکسته و شواهدی از یک رویای واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His eye fell on a set of chessmen ranged on a table in a far corner.
[ترجمه گوگل]چشمش به مجموعه‌ای از شطرنج‌بازان افتاد که در گوشه‌ای دور روی میزی قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]چشمش روی می زی افتاد که روی می زی در گوشه اتاق قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I think we did buy her chessman.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ما شطرنج او را خریدیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم we رو خریدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She looked surprised, and threw up her hands, pretty as a picture, then began to set the chessmen afresh.
[ترجمه گوگل]او متعجب به نظر می رسد و دستانش را به عنوان یک تصویر زیبا بالا می کشد، سپس شروع به تنظیم مجدد شطرنج بازان می کند
[ترجمه ترگمان]شگفت زده به نظر می رسید، دست هایش را به شکل یک تصویر بالا آورد، سپس صفحه شطرنج را دوباره تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A small table stood nearby on which ivory chessmen stood poised in combat on an inlaid board.
[ترجمه گوگل]میز کوچکی در آن نزدیکی ایستاده بود که شطرنج‌بازان عاج روی تخته‌ای منبت‌کاری‌شده ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]یک میز کوچک در همان نزدیکی بود که مهره های عاج در آن قرار داشت و روی یک تخته سنگی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every forum worker and manager is a chessman of company.
[ترجمه گوگل]هر کارگر و مدیر انجمن یک شطرنجگر شرکت است
[ترجمه ترگمان]هر کارگر و مدیر یک شرکت ادغامی از شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People join the game using dices and chessman, winning or losing chips in the end.
[ترجمه گوگل]مردم با استفاده از تاس و شطرنج به بازی می‌پیوندند و در پایان تراشه‌ها را می‌برند یا می‌بازند
[ترجمه ترگمان]افراد با استفاده از dices و chessman، برنده یا از دست دادن چیپ ها در پایان، به این بازی ملحق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The number of white chessman is equal to the number of black chessman.
[ترجمه گوگل]تعداد شطرنج باز سفید برابر است با تعداد شطرنج سیاه
[ترجمه ترگمان]تعداد of سفید برابر با تعداد of سیاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also, Chessman almost kills himself trying a Spanish Fly!
[ترجمه گوگل]همچنین، شطرنج نزدیک بود خود را در تلاش یک اسپانی فلای بکشد!
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، Chessman تقریبا خود را به کشتن یک پرواز اسپانیایی می کشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Keeping this difficulty in view he held the extra chessman in reserve.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن این مشکل، او شطرنج باز اضافی را در ذخیره نگه داشت
[ترجمه ترگمان]با نگاه داشتن به این مشکل، chessman اضافی را در ذخیره نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• chess piece (used in the game of chess)
a chessman is a playing piece used in chess, usually coloured black or white. each player has sixteen chessmen at the start of the game.

پیشنهاد کاربران

مهره شطرنج
مترادف - - - - > chess piece
chessman ( n ) ( tʃɛsm�n ) ( pl. chessmen, tʃɛsmən ) =any of the 32 pieces used in the game of chess
chessman

بپرس