🔸 معادل فارسی:
• انتخاب گزینشی
• برگزیده از میان بهترین ها
• در محاوره: �گلچین کردن� یا �دست چین کردن�
- - -
## 🔹 تعریف ها
1. ** ( اصلی – مثبت ) :** انتخاب بهترین یا مطلوب ترین افراد/اشیا از یک مجموعه.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *The team cherry - picked the most talented players. *
تیم بهترین بازیکنان را **گلچین کرد**.
2. ** ( منفی – کاربردی ) :** انتخاب گزینشی برای نشان دادن فقط بخشی از واقعیت یا داده ها، به گونه ای که تصویر کامل یا منصفانه ارائه نشود.
- مثال: *The politician cherry - picked statistics to support his argument. *
سیاستمدار آمار را **گزینشی انتخاب کرد** تا استدلالش را تقویت کند.
3. ** ( استعاری – ادبی ) :** نماد انتخاب با دقت و وسواس، گاهی همراه با بی انصافی.
- مثال: *She cherry - picked quotes to fit her narrative. *
او نقل قول ها را **گزینشی انتخاب کرد** تا روایتش را بسازد.
- - -
## 🔹 مترادف ها
- handpicked
- selected
- chosen
- picked out
- filtered
• انتخاب گزینشی
• برگزیده از میان بهترین ها
• در محاوره: �گلچین کردن� یا �دست چین کردن�
- - -
## 🔹 تعریف ها
1. ** ( اصلی – مثبت ) :** انتخاب بهترین یا مطلوب ترین افراد/اشیا از یک مجموعه.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *The team cherry - picked the most talented players. *
تیم بهترین بازیکنان را **گلچین کرد**.
2. ** ( منفی – کاربردی ) :** انتخاب گزینشی برای نشان دادن فقط بخشی از واقعیت یا داده ها، به گونه ای که تصویر کامل یا منصفانه ارائه نشود.
- مثال: *The politician cherry - picked statistics to support his argument. *
سیاستمدار آمار را **گزینشی انتخاب کرد** تا استدلالش را تقویت کند.
3. ** ( استعاری – ادبی ) :** نماد انتخاب با دقت و وسواس، گاهی همراه با بی انصافی.
- مثال: *She cherry - picked quotes to fit her narrative. *
او نقل قول ها را **گزینشی انتخاب کرد** تا روایتش را بسازد.
- - -
## 🔹 مترادف ها