chemotactic

جمله های نمونه

1. Neutrophil chemotactic activity in sputum supernatant was higher than the pool of normal subjects both in chronic asthma and COPD patients.
[ترجمه گوگل]فعالیت کموتاکتیک نوتروفیل در مایع رویی خلط در بیماران مبتلا به آسم مزمن و COPD بیشتر از افراد عادی بود
[ترجمه ترگمان]فعالیت neutrophil chemotactic در خلط خلط بالاتر از استخر سوژه های عادی در بیماران مبتلا به آسم مزمن و COPD بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Monocyte chemotactic protein-1 is an important pro-inflammatory factor, which has a close link with heart failure.
[ترجمه گوگل]مونوسیت کموتاکتیک پروتئین-1 یک عامل مهم پیش التهابی است که ارتباط نزدیکی با نارسایی قلبی دارد
[ترجمه ترگمان]پروتیین chemotactic chemotactic پروتیین یکی از عوامل مهم و inflammatory است که پیوند نزدیکی با نارسایی قلبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To study the changes of neutrophil chemotactic index and serum IL-8 contents after cerebral ischemia reperfusion injury in rats.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تغییرات شاخص کموتاکتیک نوتروفیل و محتوای IL-8 سرم پس از آسیب خونرسانی مجدد ایسکمی مغزی در موش صحرایی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تغییرات شاخص neutrophil neutrophil و محتوی IL - ۸ پس از فوت مغزی پس از فوت مغزی در موش های صحرایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The two most significant chemotactic agents for neutrophils are bacterial products and components of the complement system.
[ترجمه گوگل]دو عامل کموتاکتیک مهم برای نوتروفیل ها محصولات باکتریایی و اجزای سیستم کمپلمان هستند
[ترجمه ترگمان]دو عامل اصلی chemotactic برای neutrophils، محصولات باکتریایی و اجزای سیستم کامل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Osteopontin is an extensive existing cytokine and chemotactic factor, and play an important role in bone metabolism.
[ترجمه گوگل]استئوپونتین یک سیتوکین و فاکتور کموتاکتیک موجود است و نقش مهمی در متابولیسم استخوان دارد
[ترجمه ترگمان]Osteopontin یک عامل گسترده cytokine و chemotactic است و نقش مهمی در متابولیسم استخوان ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Monocyte chemoattractant protein-1 is the main chemotactic factor for the pathogenesis of chronic inflammation and plays an important role in the pathogenesis of heart failure.
[ترجمه گوگل]پروتئین جذب کننده شیمیایی مونوسیت 1 عامل کموتاکتیک اصلی برای پاتوژنز التهاب مزمن است و نقش مهمی در پاتوژنز نارسایی قلبی دارد
[ترجمه ترگمان]monocyte chemoattractant پروتیین - ۱ عامل اصلی بیماری زایی سرطان مزمن است و نقش مهمی در بیماری زایی شکست قلب ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To find if there was monocyte chemotactic abnormality in rapidly progressive periodontitis.
[ترجمه گوگل]هدف برای یافتن اینکه آیا اختلال کموتاکتیک مونوسیتی در پریودنتیت به سرعت پیشرونده وجود دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]هدف یافتن این که آیا there chemotactic abnormality به سرعت در حال پیشرفت است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some chemotactic factors operate only on the polymorphonuclear leukocytes, others only on mononuclear cells, while a few affect both types of white cells.
[ترجمه گوگل]برخی از فاکتورهای کموتاکتیک فقط بر روی لکوسیت‌های پلی‌مورفونوکلئر، برخی دیگر فقط روی سلول‌های تک هسته‌ای عمل می‌کنند، در حالی که تعداد کمی بر هر دو نوع گلبول‌های سفید تأثیر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]برخی عوامل chemotactic فقط بر روی the leukocytes کار می کنند و برخی دیگر فقط بر روی سلول های mononuclear کار می کنند در حالی که تعداد کمی از هر دو نوع سلول سفید را تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chemotaxis ( chemotactic movement ) A TXIS in response to a chemical concentration gradient.
[ترجمه گوگل]کموتاکسی (حرکت کموتاکتیک) یک TXIS در پاسخ به یک گرادیان غلظت شیمیایی
[ترجمه ترگمان]Chemotaxis (حرکت chemotactic)یک TXIS در واکنش به گرادیان غلظت شیمیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Antigen-antibody complexes may be chemotactic for phagocytes, or they may activate complement, a process that produces both cell lysis and substances chemotactic for neutrophils and macrophages.
[ترجمه گوگل]کمپلکس های آنتی ژن-آنتی بادی ممکن است برای فاگوسیت ها کموتاکتیک باشند، یا ممکن است مکمل را فعال کنند، فرآیندی که هم لیز سلولی و هم مواد کموتاکتیک برای نوتروفیل ها و ماکروفاژها را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]Antigen ضد آنتی بادی ممکن است برای phagocytes chemotactic باشند، و یا ممکن است مکمل باشند، فرآیندی که هر دو lysis سلولی و مواد chemotactic را برای neutrophils و macrophages تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To investigate the role of Monocyte chemotactic protein-1(MCP-in the pathogenesis of acute lung injury(ALI)during acute pancreatitis(AP).
[ترجمه گوگل]بررسی نقش مونوسیت کموتاکتیک پروتئین-1 (MCP-در پاتوژنز آسیب حاد ریه (ALI) در حین پانکراتیت حاد (AP)
[ترجمه ترگمان]برای بررسی نقش of chemotactic پروتیین - ۱ (MCP - در بیماری زایی آسیب های حاد ریوی (علی)در حین pancreatitis حاد (AP)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chemokines are described as chemotactic cytokines which play important role roles in inflammatory disorders.
[ترجمه گوگل]کموکاین ها به عنوان سیتوکین های کموتاکتیک توصیف می شوند که نقش مهمی در اختلالات التهابی دارند
[ترجمه ترگمان]Chemokines به عنوان cytokines chemotactic توصیف می شوند که نقش مهمی در اختلالات التهابی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Osteopontin an extensive existing cytokine and chemotactic factor and play an important role in bone metabolism.
[ترجمه گوگل]استئوپنتین یک سیتوکین و فاکتور کموتاکتیک موجود است و نقش مهمی در متابولیسم استخوان دارد
[ترجمه ترگمان]Osteopontin یک فاکتور ساختاری و chemotactic موجود را افزایش داده و نقش مهمی را در متابولیسم استخوان ایفا می نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attracted to a chemical agent

پیشنهاد کاربران

در علم پزشکی و ایمونولوژی یعنی فراخوانی گلبول های سفید یا سلول های دفاعی به موضع آسیب از طریق آزاد کردن سیتوکین یا کموکاین های مترشحه از گلبول های سفید حاضر در موضع آسیب یا التهاب
تحریک شیمیایی
تکنیک شیمیایی، روش شیمیایی

بپرس