chemist

/ˈkeˌmɪst//ˈkemɪst/

معنی: داروساز، شیمی دان
معانی دیگر: دانشمند شیمی، شیمیست، (انگلیس) داروساز، دارو فروش، داروخانه دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is active or expert in the field of chemistry.

(2) تعریف: a person who dispenses medicines by prescription.

(3) تعریف: (chiefly British) a shop where medicines are sold by prescription, as well as other articles for health, beauty, and personal cleansing; drugstore.

- I bought some soap and shampoo at the chemist.
[ترجمه گوگل] من مقداری صابون و شامپو از داروخانه خریدم
[ترجمه ترگمان] من یه کم صابون و شامپو تو داروخانه خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. pharmaceutical chemist
(انگلیس) دارو فروش،داروساز

2. a dispensing chemist
(انگلیس) داروساز و داروفروش

3. The chemist reduced water by electrolysis.
[ترجمه گوگل]شیمیدان آب را با الکترولیز کاهش داد
[ترجمه ترگمان]داروساز آب را با الکترولیز کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was given the wrong tablets when the chemist misread my prescription.
[ترجمه گوگل]زمانی که شیمیدان نسخه من را اشتباه خواند، قرص های اشتباهی به من داده شد
[ترجمه ترگمان]وقتی داروساز نسخه من را برداشت اشتباه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are many creams available from the chemist which should clear the infection.
[ترجمه گوگل]کرم های زیادی از شیمیدان موجود است که باید عفونت را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]creams زیادی از شیمیدان وجود دارد که باید عفونت را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A chemist can isolate the oxygen from the hydrogen in water.
[ترجمه گوگل]یک شیمیدان می تواند اکسیژن را از هیدروژن آب جدا کند
[ترجمه ترگمان]یک شیمیدان می تواند اکسیژن را از هیدروژن در آب جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chemist mixed some medicine for me.
[ترجمه گوگل]شیمیدان مقداری دارو برای من مخلوط کرد
[ترجمه ترگمان]داروساز مقداری دارو برای من مخلوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You used to buy them from the chemist.
[ترجمه گوگل]شما قبلاً آنها را از شیمیدان می خریدید
[ترجمه ترگمان]قبلا از داروساز آن ها را می خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She worked as a research chemist.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک شیمیدان پژوهشی کار می کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان شیمی دانی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The chemist is making up the doctor's order.
[ترجمه گوگل]شیمیدان در حال انجام دستور دکتر است
[ترجمه ترگمان]داروساز دستور دکتره را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The chemist made a mistake when making up the prescription.
[ترجمه گوگل]شیمیدان هنگام تهیه نسخه اشتباه کرد
[ترجمه ترگمان]داروساز وقتی نسخه را برداشت اشتباه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My dad was a chemist at a cement company.
[ترجمه گوگل]پدرم شیمیدان یک شرکت سیمان بود
[ترجمه ترگمان] پدرم یه شیمیدان بود تو یه شرکت سیمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oh dear, Peggy thought - the local chemist.
[ترجمه گوگل]اوه عزیز، پگی فکر کرد - شیمیدان محلی
[ترجمه ترگمان]اوه، خدای من، پگی thought محلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داروساز (اسم)
apothecary, pharmacist, chemist

شیمی دان (اسم)
chemist

انگلیسی به انگلیسی

• expert in chemistry; pharmacist
in britain, a chemist or a chemist's is a shop where you can buy medicine, cosmetics, and some household goods.
in britain, a chemist is also a person who is qualified to sell medicines prescribed by a doctor.
a chemist is also a scientist who does research in chemistry.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم chem
📌 این ریشه، معادل "chemical/alchemy" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "chemical" یا علم مواد مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 chemistry: the science of ‘chem’ substances and their reactions
🔘 chemical: relating to ‘chem’ substances or processes
🔘 chemist: a scientist who works with ‘chem’ compounds
🔘 biochemistry: the ‘chem’ of living organisms
🔘 chemosynthesis: ‘chemical’ synthesis of nutrients by organisms
🔘 chemoreceptor: a sensory cell responsive to ‘chemical’ stimuli
🔘 chemodynamics: study of energy changes in ‘chemical’ systems
🔘 chemotherapeutic: using ‘chem’ agents to treat disease
🔘 chemoregulation: control via ‘chemical’ signals
🔘 chemotaxis: movement directed by a ‘chemical’ gradient

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : chemistry / chemist / chemical
✅️ صفت ( adjective ) : chemical
✅️ قید ( adverb ) : chemically
داروخانه ( UK )
شیمیدان، کیمیاگر
داروساز
شیمی دان ، داروساز ، داروخانه
( انگلیس ) داروخانه دار ، دارو فروش ، داروخانه
معادل امریکایی:
Drugstore داروخانه
Pharmacist دارو فروش ، داروخانه دار
شیمی دان ، دارو ساز
آزمایشگاه

بپرس