cheery

/ˈt͡ʃɪri//ˈt͡ʃɪəri/

معنی: خوشحال، سرحال، شاد، دلگشا، بابشاشت
معانی دیگر: (اتاق و غیره) دلباز، (حالت و سبک و غیره) شاد، طربناک، مسرور، دلشاد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: cheerier, cheeriest
مشتقات: cheerily (adv.), cheeriness (n.)
• : تعریف: in good spirits or promoting good spirits.
متضاد: disconsolate, doleful
مشابه: rosy

جمله های نمونه

1. a cheery old man
پیرمرد زنده دل

2. he wrote cheery letters to his mother
او نامه های طربناکی به مادرش می نوشت.

3. She was cheery and talked to them about their problems.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود و در مورد مشکلات آنها با آنها صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]او شاد بود و در مورد مشکلاتش با آن ها صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A cheery Christmas and the New Year hold lots of happiness for you!
[ترجمه گوگل]کریسمس شاد و سال نو شادی زیادی را برای شما رقم می زند!
[ترجمه ترگمان]کریسمس شاد و سال نو برای شما خیلی خوشحال است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She gave me a cheery smile .
[ترجمه گوگل]لبخندی شاد به من زد
[ترجمه ترگمان]لبخند ملیحی به من زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A cheery New Year hold lots of happiness for you!
[ترجمه گوگل]یک سال نو شاد، شادی های زیادی را برای شما به همراه دارد!
[ترجمه ترگمان]یک سال جدید شاد، شادی بسیاری برای شما دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Paddy spotted Mary Ann and gave her a cheery wave.
[ترجمه گوگل]پدی مری آن را دید و به او دست تکان داد
[ترجمه ترگمان]پدی ماری آن را دید و یک موج شاد به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sunshine and the singing of birds are cheery.
[ترجمه گوگل]آفتاب و آواز پرندگان شاد است
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"و\" \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The green grass is cheery.
[ترجمه حسین] سبزه ها فرح بخش اند.
|
[ترجمه گوگل]چمن سبز شاد است
[ترجمه ترگمان]علف سبز شاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He left them with a cheery wave .
[ترجمه گوگل]او آنها را با یک موج شاد ترک کرد
[ترجمه ترگمان]او آن ها را با یک موج شاد تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm glad Hubert married a girl of cheery personality.
[ترجمه گوگل]خوشحالم که هوبرت با دختری با شخصیت شاد ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که او با دختری با شخصیت شاد ازدواج کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 'Morning!' piped a cheery voice.
[ترجمه گوگل]'صبح!' صدای شادی زد
[ترجمه ترگمان]! صبح بخیر صدایی شاد از زیر لب گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr. Phillips was a cheery man.
[ترجمه گوگل]آقای فیلیپس مردی شاد بود
[ترجمه ترگمان]آقای فیلیپس مرد خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such cheery jobless numbers have taken everybody by surprise.
[ترجمه گوگل]چنین اعداد شادی از بیکاری همه را شگفت زده کرده است
[ترجمه ترگمان]این تعداد افراد بی کار موفق همه را شگفت زده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was a cheery chap who wore a frock coat and a soiled black felt hat which had seen better days.
[ترجمه گوگل]او یک دختر شاد بود که یک کت و یک کلاه نمدی سیاه خاکی پوشیده بود که روزهای بهتری را دیده بود
[ترجمه ترگمان]او مردی شاد و شاد بود که کت فراک پوشیده بود و کلاهی به سر داشت که روزه ای بهتر آن را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشحال (صفت)
shining, pleasant, happy, high, vivacious, merry, amused, delighted, glad, cheerful, lucky, fortunate, gleeful, jolly, cheery, sprightly, sunny, joyful, riant, festal, mirthful, felicific, gladsome, lilting, gleesome

سرحال (صفت)
game, peppy, slashing, vivid, merry, gay, trig, blithesome, pert, healthy, cheery, wholesome, sprightly, well-disposed, sprightful, wide-awake

شاد (صفت)
happy, debonair, merry, glad, gleeful, cheery, light-hearted, joyful, festive, chirk, exultant, frolicsome, gamesome

دلگشا (صفت)
pleasing, cheery, delightsome, riant

بابشاشت (صفت)
cheery

انگلیسی به انگلیسی

• in a good mood, gay, joyous
cheery means cheerful and happy; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بشٌاش
مسرّت بخش
Cheer. . . . .
Cheery. . . . adj. . . شاد و خوشحال
Cherry . . . . گیلاس
بجای عزیزم هم بکار می رود ,
شنگول
با حال
خوشحال

بپرس