cheerless

/ˈt͡ʃɪrləs//ˈt͡ʃɪələs/

معنی: سیاه، افسرده، غمگین، عبوس
معانی دیگر: دلمرده، دلگیر، محزون، ناشاد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: cheerlessly (adv.), cheerlessness (n.)
• : تعریف: without joy or cheer; gloomy, dreary, or dismal.
مترادف: depressing, dismal, dreary, gloomy, joyless, melancholy, sunless
متضاد: cheerful, jovial, merry
مشابه: black, bleak, cold, desolate, doleful, drab, forlorn, funereal, grim, miserable, moody, mournful, sad, saturnine, somber, sorry, unhappy, woeful, wretched

- a cheerless prospect of dull labor
[ترجمه گوگل] چشم انداز شادی از زایمان کسل کننده
[ترجمه ترگمان] انتظار می کشید که کار خسته کننده و کسل کننده ای باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cheerless hallways
راهروهای دلگیر

2. This is a cold, cheerless place.
[ترجمه گوگل]اینجا مکانی سرد و بی روح است
[ترجمه ترگمان]اینجا خانه سرد و بی روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The day was grey and cheerless.
[ترجمه گوگل]روز خاکستری و بی روح بود
[ترجمه ترگمان]روز خاکستری و بی روح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They came back quiet and cheerless.
[ترجمه گوگل]ساکت و بی حال برگشتند
[ترجمه ترگمان]دوباره ساکت و افسرده برگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The kitchen was dank and cheerless.
[ترجمه گوگل]آشپزخونه تاریک و بی روح بود
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه مرطوب و بی روح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Though brightly lit, the room was still somehow cheerless.
[ترجمه گوگل]با وجود روشنایی زیاد، اتاق هنوز به نوعی بی روح بود
[ترجمه ترگمان]اتاق هنوز پر از روشنی بود، اتاق هنوز هم بی cheerless بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In these cheerless circumstances Henry fell ill and was unable to attend the peace talks in January 118
[ترجمه گوگل]در این شرایط شاد، هنری بیمار شد و نتوانست در مذاکرات صلح در ژانویه 118 شرکت کند
[ترجمه ترگمان]در این شرایط غم انگیز، هنری بیمار شد و نتوانست در مذاکرات صلح در ماه ژانویه شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cold and cheerless corridor, heavy suitcase, scattered station attendant.
[ترجمه گوگل]راهروی سرد و بی روح، چمدان سنگین، مامور ایستگاه پراکنده
[ترجمه ترگمان]راهرو سرد و بی روح، چمدان سنگین و سرپرست ایستگاه پراکنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Against this cheerless backdrop The Boss of It All makes sense.
[ترجمه گوگل]در مقابل این پس‌زمینه بی‌نشاط، The Boss of It All منطقی است
[ترجمه ترگمان]در مقابل این پیش زمینه غم انگیز که همه چیز منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These adjectives mean having a broodingly cheerless aspect or disposition.
[ترجمه گوگل]این صفت‌ها به معنای داشتن جنبه یا حالت بی‌نشاطانه است
[ترجمه ترگمان]این صفات به این معنا بود که چهره عبوس و افسرده ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cheerless monotony was sometimes enlivened with a little innocent merriment.
[ترجمه گوگل]یکنواختی بی‌نشاط گاهی با کمی شادی معصومانه جان می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]این یکنواختی و یکنواختی، گاه با شادی معصومانه زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cheerless surroundings had no effect on her.
[ترجمه گوگل]محیط بی سر و صدا هیچ تاثیری روی او نداشت
[ترجمه ترگمان]محیط اندوه بار هیچ تاثیری بر او نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "And kneeled and made the cheerless grate blaze up and the entire cottage warm. . . " the words, spoken by him in a quiet, toneless voice, took her by surprise.
[ترجمه گوگل]"و زانو زد و باعث شد که رنده بی روح شعله ور شود و کل کلبه گرم شود " کلماتی که توسط او با صدایی آرام و بدون لحن بیان شد، او را غافلگیر کرد
[ترجمه ترگمان]زانو زد و آتش بخاری را روشن کرد و کل کلبه را گرم کرد کلمات با صدایی آرام و بی حالت او را غافلگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Brazilians look gloomily forward to a New Year that even the president admits will be grey and cheerless.
[ترجمه گوگل]برزیلی‌ها با غم‌انگیزی منتظر سال نوی هستند که حتی رئیس‌جمهور اذعان می‌کند که خاکستری و بی‌نشاط خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برزیلی با اندوه به سوی سال نو نگاه می کند که حتی رئیس جمهور اعتراف می کند که خاکستری و افسرده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیاه (صفت)
dark, black, joyless, cheerless, darksome, jetty, despondent, unlucky, grimy, jet black, mirthless

افسرده (صفت)
gloomy, depressed, glum, pensive, hypochondriac, cheerless, dejected, downhearted, broody, downbeat, heartless, low-spirited, withering, heavy-hearted, saturnine, woebegone

غمگین (صفت)
depressed, grave, down, cheerless, heartsick, sad, dyspeptic, care-worn, sorrowful, sorry, woeful, heartsore, heavy-hearted, melancholic, tristful

عبوس (صفت)
moody, morose, sullen, stern, glum, sulky, grim, forbidding, ill-humored, cheerless, farouche, ill-humoured, ill-natured, saturnine, louring, surly

انگلیسی به انگلیسی

• dismal, bleak, gloomy, dreary, depressing
something that is cheerless is gloomy and depressing.

پیشنهاد کاربران

بپرس