cheerfulness


معنی: طرب، سرور، فرح
معانی دیگر: خوشی، بشاشت

جمله های نمونه

1. a congenital cheerfulness
نشاط نهادی

2. an assumed cheerfulness
خوشحالی ساختگی

3. his energy and cheerfulness infected the whole group
حرارت و شادی او به همه ی گروه سرایت کرد.

4. Cheerfulness and goodwill make labour light.
[ترجمه گوگل]نشاط و حسن نیت کار را سبک می کند
[ترجمه ترگمان]حسن نیت و حسن نیت در کار کارگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Health and cheerfulness mutually beget each other.
[ترجمه گوگل]سلامتی و نشاط متقابل یکدیگر را به وجود می آورند
[ترجمه ترگمان]سلامتی و نشاط هر دو به هم می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cheerfulness is the best promoter of health.
[ترجمه گوگل]نشاط بهترین عامل سلامتی است
[ترجمه ترگمان]Cheerfulness بهترین مروج بهداشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She alternated between cheerfulness and deep despair.
[ترجمه گوگل]او بین شادی و ناامیدی عمیق متناوب شد
[ترجمه ترگمان]از میان شادی و نشاط زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I hate the hostesses' false cheerfulness and plastic smiles.
[ترجمه گوگل]از نشاط کاذب و لبخندهای پلاستیکی مهمانداران متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از the های مصنوعی و لبخند plastic متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Peter performed this function with maximum cheerfulness for the last two pre-war years and the first two afterwards.
[ترجمه گوگل]پیتر این عملکرد را در دو سال قبل از جنگ و دو سال اول پس از آن با حداکثر نشاط انجام داد
[ترجمه ترگمان]پطر این کار را با حداکثر cheerfulness برای دو سال پیش از جنگ و دو سال اول بعد انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I wave a fluttery wave of inconsequential cheerfulness and close the door, having reached new heights of cynical disinterest.
[ترجمه گوگل]موجی از نشاط بی‌اهمیت را تکان می‌دهم و در را می‌بندم و به اوج جدیدی از بی‌علاقگی بدبینانه رسیده‌ام
[ترجمه ترگمان]موجی از شادی و cheerfulness به خود راه می دهم و در را می بندم و در را می بندم و به ارتفاعات جدید نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cheerfulness doesn't always imply happiness.
[ترجمه گوگل]نشاط همیشه به معنای شادی نیست
[ترجمه ترگمان]Cheerfulness همیشه این خوشبختی را نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For all her cheerfulness it was painfully obvious that she was feeling awful.
[ترجمه گوگل]با وجود همه شادی او به طرز دردناکی آشکار بود که او احساس وحشتناکی دارد
[ترجمه ترگمان]با این همه شادی او به طور دردناکی واضح بود که او احساس بدی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The word 'plump' connotes cheerfulness.
[ترجمه گوگل]کلمه چاق و چاق به معنای شادابی است
[ترجمه ترگمان]این کلمه plump و نشاط آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mrs Saulitis's cheerfulness was lost for once.
[ترجمه گوگل]نشاط خانم Saulitis برای یک بار از بین رفت
[ترجمه ترگمان]خوشحالی خانم Saulitis برای اولین بار از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرب (اسم)
mirth, delight, joy, cheerfulness, joviality, jollification

سرور (اسم)
master, chief, leader, mirth, delight, joy, cheerfulness, prince

فرح (اسم)
joy, cheerfulness

انگلیسی به انگلیسی

• happiness, gladness, joy

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : cheer
✅️ اسم ( noun ) : cheer / cheering / cheerfulness
✅️ صفت ( adjective ) : cheerful / cheering
✅️ قید ( adverb ) : cheerfully / cheerily
شادابی، نشاط

بپرس