به معنی امتحان کردن چیزی
1. تسویه حساب و ترک کردن:
- معنی: حساب خود را تسویه کردن و رفتن.
- مثال:
We need to check out of the hotel by noon
( ما باید تا ظهر از هتل تسویه حساب کنیم و برویم. )
2. بررسی و تأیید کردن:
... [مشاهده متن کامل]
- معنی: بررسی و تأیید کردن صحت چیزی.
- مثال:
We need to check out those rumors
( ما باید آن شایعات را بررسی و تأیید کنیم. )
3. نگاه کردن:
- معنی: دیدن یا نگاه کردن به چیزی.
- مثال:
Check out the prices at our new store
( قیمت های مغازه جدیدمان را ببین! )
4. امانت گرفتن:
- معنی: به امانت گرفتن کتاب یا موارد دیگر از کتابخانه.
- مثال:
I need to check out some books for my research
( من باید چند کتاب برای تحقیق خود به امانت بگیرم. )
5. رفتن و سر زدن:
- معنی: رفتن و دیدن یا بازدید کردن از جایی.
- مثال:
Let's check out that new restaurant
( بیا به آن رستوران جدید سر بزنیم. )
6. بررسی کردن کسی:
- معنی: بررسی کردن کسی برای اطمینان از صحت اطلاعات یا مناسب بودن او.
- مثال:
The police are checking out his alibi
( پلیس در حال بررسی صحت ادعای او است. )
7. پرداخت کردن در فروشگاه:
- معنی: پرداخت هزینه کالاها در فروشگاه.
- مثال:
There was a long line to check out at the supermarket
( صف طولانی برای پرداخت در سوپرمارکت بود. )
8. توجه کردن به چیزی جالب:
- معنی: توجه کردن به چیزی که جالب یا جذاب است.
- مثال:
Check out this cool gadget
( به این ابزار جالب نگاه کن! )
9. بررسی کردن برای اطمینان از ایمنی:
- معنی: بررسی کردن چیزی برای اطمینان از ایمنی یا مناسب بودن آن.
- مثال:
We'll need to check out his story
( ما باید داستان او را بررسی کنیم. )
10. نگاه کردن به کسی به دلیل جذابیت:
- معنی: نگاه کردن به کسی به دلیل جذابیت یا علاقه.
- مثال:
- I saw him checking you out
( دیدم که او به تو نگاه می کرد. )
- معنی: حساب خود را تسویه کردن و رفتن.
- مثال:
( ما باید تا ظهر از هتل تسویه حساب کنیم و برویم. )
2. بررسی و تأیید کردن:
... [مشاهده متن کامل]
- معنی: بررسی و تأیید کردن صحت چیزی.
- مثال:
( ما باید آن شایعات را بررسی و تأیید کنیم. )
3. نگاه کردن:
- معنی: دیدن یا نگاه کردن به چیزی.
- مثال:
( قیمت های مغازه جدیدمان را ببین! )
4. امانت گرفتن:
- معنی: به امانت گرفتن کتاب یا موارد دیگر از کتابخانه.
- مثال:
( من باید چند کتاب برای تحقیق خود به امانت بگیرم. )
5. رفتن و سر زدن:
- معنی: رفتن و دیدن یا بازدید کردن از جایی.
- مثال:
( بیا به آن رستوران جدید سر بزنیم. )
6. بررسی کردن کسی:
- معنی: بررسی کردن کسی برای اطمینان از صحت اطلاعات یا مناسب بودن او.
- مثال:
( پلیس در حال بررسی صحت ادعای او است. )
7. پرداخت کردن در فروشگاه:
- معنی: پرداخت هزینه کالاها در فروشگاه.
- مثال:
( صف طولانی برای پرداخت در سوپرمارکت بود. )
8. توجه کردن به چیزی جالب:
- معنی: توجه کردن به چیزی که جالب یا جذاب است.
- مثال:
( به این ابزار جالب نگاه کن! )
9. بررسی کردن برای اطمینان از ایمنی:
- معنی: بررسی کردن چیزی برای اطمینان از ایمنی یا مناسب بودن آن.
- مثال:
( ما باید داستان او را بررسی کنیم. )
10. نگاه کردن به کسی به دلیل جذابیت:
- معنی: نگاه کردن به کسی به دلیل جذابیت یا علاقه.
- مثال:
( دیدم که او به تو نگاه می کرد. )
اصطلاح عامیانه
اقدام به خودکشی کردن. این حاکی از احساس گسست یا بی علاقگی به ادامه زندگی است.
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛
منو داری محک می زنی/ داری منو امتحان می کنی/داری درباره من کسب اطلاعات می کنی
این عبارت یک روش خودمانی و عامیانه برای گفتن اینکه کسی مرده است. این به معنای خروج یا عزیمت نهایی از زندگی است.
... [مشاهده متن کامل]
مردن
مثال ها؛
پرداخت
وارسی
خارج شدن
"don't forget to hand in your room key when you check out"
"فراموش نکنید کلید اتاق خود را هنگام خروج تحویل دهید"
"فراموش نکنید کلید اتاق خود را هنگام خروج تحویل دهید"
امانت گرفتن کتاب
دیدن جایی بررسی کردن جایی
بررسی کردن
در برنامه نویسی به معنای دانلود یک نسخه کپی از کد از مخزن ( repository ) آن.
"Check out" در اینجا یک فعل عبارتی دو کلمه ای است، به معنای نگاه کردن و توجه کردن به کسی یا چیزی.
ممانعت کردن
اینجا نَون هست یعنی اسم هست و وِرب نیست
پس معنی ( باجه پرداخت پول ) را میگیرد.
جایی را ترک کردن ( هتل )
دورشدن از چیزی
منحرف شدن
نگاه کردن
دیدن
دیدن
اتاق هتل را تحویل دادن ( به هنگام خروج )
تسویه حساب کردن
تسویه حساب کردن
Check out به معنی برسی کردن هم میشه
I will happy if you check it out too
خوشحال میشم اگه این و هم برسی کنید یا ( چک کنید )
خوشحال میشم اگه این و هم برسی کنید یا ( چک کنید )
حساب خود را تسویه کردن
1 - اطمینان حاصل کردن ( از درست بودن، امن بودن یا قابل قبول بودن چیزی )
خاطرجمع شدن
به عنوان مثال :
2 - نگاه کردن ( و جذب کسی یا چیزی شدن. زیرا آن فرد/چیز جذاب و زیبا به نظر می رسد. )
به عنوان مثال :
3 - کسب اطلاعات کردن درباره کسی ( به خصوص برای ارزیابی این که آیا او برای کاری مناسب هست یا نه )
به عنوان مثال :
4 - ترک کردن هتل بعد از تسویه حساب
به عنوان مثال :
5 - امانت گرفتن کتاب از کتابخانه ( American English )
به عنوان مثال :
**نکته:** کلمه ی check out ( که به صورت دو کلمه مجزا و با فاصله از هم نوشته می شود ) با کلمه checkout کاملا متفاوت است. کلمه اول همانطور که در بالا توضیح داده شد یک ( ( phrasal verb ) ) است، اما کلمه دوم یک noun است.
امانت گرفتن
Anyone having a library card may check out books.
بررسی کردن ( به منظور مطمئن شدن از اینکه آن چیز درست، قابل قبول و واقعی هست )
check - out ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: خروج
تعریف: تخلیۀ اتاق و تصفیۀ حساب
واژه مصوب: خروج
تعریف: تخلیۀ اتاق و تصفیۀ حساب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)