A man checked into a hotel یه مرد به هتل مراجعه کرد
مراجعه کردن
بررسی و مداقه نهایی رو به عمل آوردن
رسیدن به هتل یا بیمارستا خصوصی برای شروع اقامتتان
to arrive at a hotel or private hospital to begin your stay there
پذیرش کردن . پذیرش شدن .
اتاق گرفتن
For example: check into a hotel
اتاق گرفتن تو یه هتل
اتاق گرفتن تو یه هتل
اعلام حضور کردن
تحقیق کردن
ورود زدن