cheating


معنی: غبن، فریبده
معانی دیگر: روانشناسى : تقلب

جمله های نمونه

1. she stooped to cheating and lying
با تقلب و دروغگویی خود را خفیف کرد.

2. to degrade oneself by cheating in an examination
با تقلب در امتحان خود را بی آبرو کردن

3. to put a stop to cheating
به تقلب خاتمه دادن

4. he didn't do himself justice by cheating in the exam
او با تقلب در امتحان به شهرت خود لطمه زد.

5. a student who has no qualms about cheating in an examination
شاگردی که تقلب در امتحان وجدانش را ناراحت نمی کند

6. Lyndon was exonerated from the accusation of cheating.
[ترجمه گوگل]لیندون از اتهام تقلب تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]لیندون از اتهام تقلب تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were instances of brazen cheating in the exams.
[ترجمه گوگل]مواردی از تقلب وقیحانه در امتحانات وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مواردی از تقلب بی شرمانه در امتحانات وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are cheating but are sophisticated enough to avoid detection.
[ترجمه گوگل]آنها تقلب می کنند اما به اندازه کافی پیچیده هستند تا از شناسایی جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تقلب می کنند اما به اندازه کافی پیچیده هستند که از تشخیص اجتناب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'd found Philippe was cheating on me and I was angry and hurt.
[ترجمه گوگل]متوجه شده بودم که فیلیپ به من خیانت می کند و من عصبانی و صدمه دیده بودم
[ترجمه ترگمان]می دانستم که فیلیپ دارد به من خیانت می کند و من عصبانی و رنجیده خاطر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His cheating on the final examination queered his chances of graduation.
[ترجمه گوگل]تقلب او در امتحان نهایی شانس او ​​را برای فارغ التحصیلی عجیب و غریب کرد
[ترجمه ترگمان]تقلب او در امتحان نهایی شانس فارغ التحصیلی او را به تعویق انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His was a life of thieving and cheating.
[ترجمه گوگل]زندگی او دزدی و تقلب بود
[ترجمه ترگمان]زندگی او دزد و متقلب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The school takes a tough line on cheating.
[ترجمه گوگل]مدرسه در مورد تقلب موضع سختی می گیرد
[ترجمه ترگمان]این مدرسه یک خط سخت برای تقلب در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The boy was caught cheating in an examination and had to face the music.
[ترجمه گوگل]پسر در معاینه در حال تقلب دستگیر شد و مجبور شد با موسیقی روبرو شود
[ترجمه ترگمان]پسر در امتحان تقلب کرد و مجبور شد با موسیقی روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We all know that cheating on our taxes is a no-no.
[ترجمه گوگل]همه ما می دانیم که تقلب در مالیات ما یک نه است
[ترجمه ترگمان]همه ما می دونیم که این خیانت به مالیات ما نه - نه -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He has a notion that I'm cheating him.
[ترجمه گوگل]او تصور می کند که دارم او را فریب می دهم
[ترجمه ترگمان]اون یه فکری داره که من بهش خیانت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They've no conscience at all about cheating.
[ترجمه گوگل]آنها اصلاً وجدان ندارند که تقلب کنند
[ترجمه ترگمان]در این مورد هیچ وجدانی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غبن (اسم)
fraud, cheating, swindling, lesion, defraudation

فریبده (صفت)
deceiving, cheating

تخصصی

[] کَلَک زدن

انگلیسی به انگلیسی

• act of defrauding by deceitful practice; deception

پیشنهاد کاربران

جر زنی
● فعل : تَقلُّب ( خیانت ) کردن
● اسم فاعل :
فریبنده - مُتقلِّب - کلاهبردار - فریبکار - خائن
■●■●■●■
توضیح :
● اسم مفعول = cheatted
مغبون - فریب خورده
( بازی های ویدیویی )
تقلب کردن.
Cheating به عمل تقلب یا فریب در یک بازی ویدیویی اشاره دارد که در آن بازیکن از روش های غیرقانونی یا ناعادلانه برای دستیابی به مزیت یا برتری استفاده می کند. این می تواند شامل استفاده از کدهای تقلب، نرم افزارهای جانبی ( مانند هک ها ) ، یا دستکاری داده ها و تنظیمات بازی باشد. تقلب معمولاً برای به دست آوردن امتیاز، تجهیزات، یا پیشرفت سریع تر از روش های مجاز در بازی انجام می شود. Cheating می تواند تجربه بازی را برای سایر بازیکنان خراب کند و در بیشتر بازی ها، منجر به مجازات هایی مانند مسدود شدن حساب یا حذف پیشرفت ها می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

"Cheating in multiplayer games ruins the experience for everyone involved. "
"Cheating is never worth it, as it takes away the fun and challenge of the game. "

تقلب
فریب خورده.
فریب دادن. تقلب کردن
خیانت - فریب
در روابط زناشویی به معنی خیانت میاد چه م
رد و جه زن
تقلب, خیانت

گول noun crimp
بی ارزشی
خیانت کردن
تقلب کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس