• : تعریف: (informal) one who is stingy; miser. • مشابه: miser, niggard
جمله های نمونه
1. My dad's such a cheapskate that he's put a lock on the telephone.
[ترجمه Mahdi] پدرم انقدر خسیس هست که روی تلفن قفل گذاشته
|
[ترجمه گوگل]پدرم آنقدر اسکیت ارزان است که روی تلفن قفل گذاشته است [ترجمه ترگمان]پدر من خیلی خوب است که او قفل تلفن را قفل کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Tell your husband not to be a cheapskate.
[ترجمه monli] به شوهرت بگو که خسیس نباشد
|
[ترجمه Hadis] ب شوهرت بگو خسیس نباشه
|
[ترجمه گوگل]به شوهرت بگو اسکیت ارزان نباشد [ترجمه ترگمان] به شوهرت بگو براش احمق نباشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The cheapskate didn't even pay for the cab.
[ترجمه گوگل]اسکیت ارزان حتی هزینه تاکسی را هم پرداخت نکرد [ترجمه ترگمان] اون حتی پول تاکسی رو هم نداد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Don't be such a cheapskate - it's your turn to buy lunch.
[ترجمه گوگل]اینقدر اسکیت ارزان نباشید - نوبت شماست که ناهار بخرید [ترجمه ترگمان]انقدر احمق نباش، نوبت تو است که ناهار بخری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What sort of cheapskate outfit would they think we are?
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کنند ما چه نوع لباس اسکیت ارزانی هستیم؟ [ترجمه ترگمان]اونا فکر میکنن ما چی هستیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was a cheapskate of Scroogelike dimensions, vengeful and snobbish.
[ترجمه گوگل]او یک اسکیت ارزان قیمت در ابعاد اسکروگلی، انتقام جو و اسنوب بود [ترجمه ترگمان]او a از ابعاد Scroogelike، vengeful و snobbish بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. B: I'm not surprised. He's known as a cheapskate.
[ترجمه گوگل]ب: من تعجب نمی کنم او را به عنوان یک اسکیت ارزان می شناسند [ترجمه ترگمان] تعجبی نداره اون به عنوان یه آدم خسیس شناخته میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Cheapskate though I am, we wont charge our kids rent to inbuying in New Jersey.
[ترجمه گوگل]اگرچه من اسکیت ارزان قیمت دارم، اما اجاره فرزندانمان را برای خرید در نیوجرسی هزینه نمی کنیم [ترجمه ترگمان]هرچند که هستم، ما برای اجاره بچه هامون تو نیو جرسی پول اجاره نمی کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That cheapskate took his date to a cafeteria.
[ترجمه گوگل]آن اسکیت ارزان خرما را به یک کافه تریا برد [ترجمه ترگمان] اون دوست پسرش رو با خودش برد به کافه تریا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I'm not surprised. He's known as a cheapskate.
[ترجمه گوگل]من متعجب نشدم او را به عنوان یک اسکیت ارزان می شناسند [ترجمه ترگمان]تعجب نمی کنم اون به عنوان یه آدم خسیس شناخته میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We really need a new heater, but the landlord's such a cheapskate we'll never get it.
[ترجمه گوگل]ما واقعاً به یک بخاری جدید نیاز داریم، اما صاحبخانه آنقدر اسکیت ارزان است که هرگز آن را نخواهیم گرفت [ترجمه ترگمان]ما به یه آب گرم کن جدید احتیاج داریم، اما صاحبخونه همچین چیزی پیدا نمی کنه هیچ وقت بهش نمی رسیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Howard rode with us in the taxi, but the cheapskate didn't offer to pay any of the fare.
[ترجمه گوگل]هوارد با ما سوار تاکسی شد، اما اسکیت ارزان پیشنهاد پرداخت هیچ کدام از کرایه را نداد [ترجمه ترگمان]هوارد با ما سوار تاکسی شد، اما او پیشنهاد نداد که پول کرایه را بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I'm not the only penny-wise, pound - foolish cheapskate out there.
[ترجمه گوگل]من تنها اسکیت ارزان قیمت احمقانه ای نیستم [ترجمه ترگمان]من تنها آدم احمق و احمقی نیستم که اون بیرونه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How can they expect us to do business with them after being such cheapskate?
[ترجمه گوگل]چطور میتوانند از ما انتظار داشته باشند که با آنها تجارت کنیم؟ [ترجمه ترگمان]آن ها چطور می توانند انتظار داشته باشند که ما بعد از این cheapskate با آن ها کار کنیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ادم ارزان خر (اسم)
cheapskate
انگلیسی به انگلیسی
• miser, stingy person
پیشنهاد کاربران
گدا ناخن خشک
مثال؛ He’s such a cheapskate, he never wants to split the bill. A person might say, “I can’t believe she haggled over every cent, what a cheapskate. ” When discussing gift - giving, someone might joke, “I hope he’s not going to give me another cheap gift, he’s such a cheapskate. ”
Mean خسیس
A cheap person خسیس
نم پس نده، چس خور
a person who hates spending money my father is such a cheapskate that he cuts his hair himself.
بزخَر
Stingy
Cheapskate = penny - pincher هر دو به معنای آدم خسیس
معادل فارسی = کنس ، آدمی که تا جای ممکن پول کم خرج میکنه