chatterbox

/ˈt͡ʃætəbɑːks//ˈt͡ʃætəbɒks/

معنی: ادم روده دراز، ادم پرحرف و یاوه گو
معانی دیگر: پرحرف، کسی که با حرف زدن کله ی شنونده را می برد، وراج، ادم وراج، ادم پرگو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who talks excessively.
مترادف: babbler, blatherskite, jabberer, magpie, prattler
مشابه: blabbermouth, gossip, gusher, popinjay, prater, talebearer, tattler, tattletale, telltale

جمله های نمونه

1. I must take another picture of my chatterbox!
[ترجمه گوگل]باید یه عکس دیگه از چرت و پرت خودم بگیرم!
[ترجمه ترگمان]باید یک عکس دیگر از chatterbox بگیرم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. London's chatterbox circles are a-buzz these days with the names of famous personalities who are supposed to have Aids.
[ترجمه گوگل]این روزها محافل پرحاشیه لندن با نام شخصیت های مشهوری که قرار است ایدز داشته باشند، سر و صدا شده است
[ترجمه ترگمان]محافل chatterbox لندن، این روزها با نام شخصیت های معروف که قرار است ایدز داشته باشند، غوغا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your sister's a real chatterbox!
[ترجمه گوگل]خواهرت یک پچ پچ واقعی است!
[ترجمه ترگمان]خواهر شما خیلی وراج است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is the chatterbox - out-talk it!
[ترجمه گوگل]این جعبه پچ پچ است - از آن صحبت کنید!
[ترجمه ترگمان]! این This - ه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is undoubtedly the biggest chatterbox among the Cowboys and Steelers.
[ترجمه گوگل]او بدون شک بزرگترین پچ پچ در میان کابوی ها و فولادی هاست
[ترجمه ترگمان]او بدون شک بزرگ ترین chatterbox در میان Cowboys و استیلرز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cathy's a real chatterbox - she's very friendly, but all that talking can wear you out.
[ترجمه گوگل]کتی یک پچ پچ واقعی است - او بسیار دوستانه است، اما تمام صحبت کردن می تواند شما را خسته کند
[ترجمه ترگمان]کتی خیلی وراج است - خیلی دوست صمیمی است، اما همه چیزهایی که حرف می زنند می توانند تو را از پا در بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Billy Bigelow lives there with his chatterbox wife and two little girls.
[ترجمه گوگل]بیلی بیگلو با همسر و دو دختر کوچکش در آنجا زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]بیلی Bigelow با زن chatterbox و دو دختر کوچک زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Therefore, parents in the chatterbox, or went about cleaning your own house it.
[ترجمه گوگل]بنابراین، پدر و مادر در جعبه پچ پچ، و یا در مورد تمیز کردن خانه خود آن را رفت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، پدر و مادر in، یا برای تمیز کردن خانه خود به خانه خود رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I communicate to my support crew via a ChatterBox motorcycle two - way radio system.
[ترجمه گوگل]من از طریق سیستم رادیویی دو طرفه موتور سیکلت ChatterBox با خدمه پشتیبانی خود ارتباط برقرار می کنم
[ترجمه ترگمان]من از طریق یک دستگاه رادیویی دو طرفه motorcycle با پرسنل پشتیبانی خودم ارتباط برقرار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That kid is a right chatterbox. She could talk for England.
[ترجمه گوگل]آن بچه یک حرف درست است او می تواند برای انگلیس صحبت کند
[ترجمه ترگمان]این بچه آدم پرحرفی است او می توانست برای انگلستان حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You will be a real chatterbox this week.
[ترجمه گوگل]این هفته شما یک پچ پچ واقعی خواهید بود
[ترجمه ترگمان]این هفته خیلی پرحرفی خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He couldn't have lasted five minutes with a chatterbox.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست پنج دقیقه با یک جعبه حرف زدن دوام بیاورد
[ترجمه ترگمان]نمی توانست پنج دقیقه با یک آدم پر حرف دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Listening can be more valuable than chatterbox.
[ترجمه گوگل]گوش دادن می تواند با ارزش تر از چرت و پرت باشد
[ترجمه ترگمان]گوش دادن می تواند ارزشمندتر از chatterbox باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That kid is a right chatterbox.
[ترجمه گوگل]آن بچه یک حرف درست است
[ترجمه ترگمان]این بچه آدم پرحرفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم روده دراز (اسم)
chatterbox

ادم پرحرف و یاوه گو (اسم)
chatterbox

انگلیسی به انگلیسی

• one who talks excessively, chatterer, big mouth
a chatterbox is someone who talks a lot; an informal word.

پیشنهاد کاربران

ترکی:
اَنگه بَی
چوخ دانشیان
پُر گپ
Can i say talkative??
به شخصی گفته می شود که خیلی زیاد صحبت می کند و ممکن است صحبت هایش بی مورد یا خسته کننده باشد. در فارسی ممکن است با عبارت "دهن پر حرف" ترجمه شود.
informal
one who engages in much idle talk
a person, especially a child, who talks a lot
غیررسمی
وراج، پرحرف، پرگو، بیهوده گو، پرچانه، حرّاف
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/chatterbox
آدم وراج
Noun - countable - informal :
شخص پرحرف و وراج
( به خصوص برای کودکانی که زیاد صحبت می کنند ، استفاده می شود. )
یک فرد مخصوصا یک بچه که پرحرفه

بپرس