chat up


(انگلیسی - عامیانه) (مرتبا) لاس زدن

جمله های نمونه

1. He'd spent most of that evening chatting up one of my friends.
[ترجمه گوگل]او بیشتر آن شب را صرف چت کردن با یکی از دوستانم کرده بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن شب را صرف گپ زدن با یکی از دوستان من کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr White likes chatting up the girls.
[ترجمه ساردن] Mr خیط نیست خیلی هم هوزه ولی همجنس خودش رو میخواد
|
[ترجمه ساردن] حرف بزرگ اول رو توضیح بده
|
[ترجمه گوگل]آقای وایت دوست دارد با دختران چت کند
[ترجمه ترگمان]آقای وایت دوست داره با دخترا صحبت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Who was that girl you were chatting up last night?
[ترجمه گوگل]اون دختری که دیشب داشتی چت میکردی کی بود؟
[ترجمه ترگمان]اون دختری که دیشب داشتی باه اش حرف می زدی کی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He'll be chatting up the women, if I know Ron!
[ترجمه گوگل]اگر من رون را بشناسم، او با زنان چت می کند!
[ترجمه ترگمان]او با زن ها صحبت می کند، اگر من رون را بشناسم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I spent the evening chatting up Liz.
[ترجمه گوگل]شب را با لیز چت کردم
[ترجمه ترگمان] شب با \"لیز\" صحبت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He likes to spend his time chatting up the local talent.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد وقت خود را صرف گفتگو با استعدادهای محلی کند
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد وقتش را صرف گپ زدن با استعدادهای محلی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was being chatted up by a youth when I arrived on the scene.
[ترجمه گوگل]وقتی من به صحنه رسیدم، جوانی با او صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]او داشت با جوانی حرف می زد که من به صحنه آمدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. John was in the bar chatting up the barmaid.
[ترجمه گوگل]جان در بار مشغول گفتگو با خدمتکار بود
[ترجمه ترگمان]جان توی بار بود که با زن پیشخدمت صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Who was that pretty girl you were chatting up last night?
[ترجمه گوگل]اون دختر خوشگلی که دیشب داشتی چت میکردی کی بود؟
[ترجمه ترگمان]اون دختری که دیشب داشتی باه اش حرف می زدی کی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Who was that young man you were chatting up this morning?
[ترجمه گوگل]اون مرد جوانی که امروز صبح داشتی باهاش ​​چت میکردی کی بود؟
[ترجمه ترگمان]این مرد جوان کی بود که امروز صبح با هم گپ می زدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He even took out his mouthpiece and chatted up the referees during free throws.
[ترجمه گوگل]او حتی در هنگام پرتاب های آزاد، دهان خود را بیرون آورد و با داوران صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او حتی سخنگوی خود را بیرون آورد و در زمان پرتاب آزاد با داوران گفتگو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was obviously far more interesting to spend his time chatting up the local talent.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که صرف وقت خود در گفتگو با استعدادهای محلی بسیار جالب تر بود
[ترجمه ترگمان]واضح بود که وقتش را صرف گپ زدن با استعدادهای محلی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was trying to chat up the boy who was serving.
[ترجمه گوگل]او سعی می کرد با پسری که در حال خدمت بود صحبت کند
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد با پسری که خدمت می کرد گپ بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The detective constable who was supposed to be guarding him was out of the ward at the time chatting up some nurses.
[ترجمه گوگل]پلیس کارآگاه که قرار بود از او محافظت کند در آن زمان بیرون از بخش بود و با چند پرستار صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]سر پاسبان که قرار بود نگهبانی بدهد از درمانگاه بیرون آمده بود و با بعضی از پرستاران صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) schmooze

پیشنهاد کاربران

To chat up means to flirt with someone by engaging in conversation, often with the intention of attracting their interest or forming a connection. It can also mean talking persuasively to someone to gain favor or influence.
...
[مشاهده متن کامل]

سر صحبت را باز کردن/ گفتگو کردن با کسی به صورت دوستانه یا عاشقانه، معمولاً با هدف جلب توجه یا ایجاد ارتباط. همچنین می تواند به صحبت کردن متقاعدکننده برای کسب امتیاز یا تأثیرگذاری اشاره داشته باشد.
مترادف؛ flirt, sweet - talk, butter up, engage in conversation, charm
مثال؛
He tried to chat up the waitress, but she wasn’t interested.
At the party, she chatted up a group of strangers and made new friends.
He’s great at chatting up people to get business deals.

To flirt
دل دادن و قلوه گرفتن
Talk to sb in a friendly way because you are attracted to them .
لاس زدن