chassis

/ˈt͡ʃæsi//ˈʃæsi/

معنی: شاسی، اسکلت، شاسی اتومبیل، کالبد
معانی دیگر: (مکانیک) شاسی، تنه ی اتومبیل (بدون اتاق یا frame)، بستمان، تنه بر، تنه بند، چهار چوب یا قاب که قنداق توپ جنگی روی آن سوار است و هنگام آتش کردن پس و پیش می رود، رجوع شود به: landing gear، (رادیو و تلویزیون) چهارچوبی که بلند گو و لامپ ها و کلیه ی سیم ها و غیره روی آن سوار است و در داخل جعبه ی رادیو یا تلویزیون جاسازی شده، شاسی اتومیل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: chassis
(1) تعریف: in a motor vehicle, the frame supporting the body and engine.

- The mechanic lowered the engine onto the chassis.
[ترجمه گوگل] مکانیک موتور را روی شاسی پایین آورد
[ترجمه ترگمان] مکانیک موتور را روی شاسی فرود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the landing gear of an airplane.

(3) تعریف: in electronic equipment, the frame in which the functioning parts are mounted.

(4) تعریف: in a gun, the groove along which the carriage moves back and forth.

جمله های نمونه

1. a distortion of the car chassis resulting from collision
کج و کوله شدگی (واپیچش) شاسی اتومبیل در اثر تصادم

2. The car's lightweight chassis is made from aluminium sheets.
[ترجمه گوگل]شاسی سبک وزن این خودرو از ورقه های آلومینیومی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]شاسی سبک خودرو از ورقه های آلومینیومی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He would attach a cable around the chassis of the car and winch it up on to the canal bank.
[ترجمه گوگل]او یک کابل را به دور شاسی ماشین وصل می کرد و آن را به کنار کانال می رساند
[ترجمه ترگمان]او تلویزیون کابلی را به روی بدنه ماشین وصل می کرد و به سمت ساحل نهر هدایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Faqir is chin-deep in water, horizontal below the chassis of his aged aid lorry.
[ترجمه گوگل]فقیر تا چانه در آب، افقی زیر شاسی کامیون کمک سالخورده اش است
[ترجمه ترگمان]فقیر چانه دارد - عمیق در آب، که زیر شاسی آن کامیون aid قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company is currently designing a new chassis to provide full mechanical functionality, expecting it to ship in June.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر در حال طراحی یک شاسی جدید برای ارائه عملکرد مکانیکی کامل است و انتظار می رود در ماه ژوئن عرضه شود
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال حاضر در حال طراحی یک شاسی جدید است تا عملکرد مکانیکی کامل داشته باشد و انتظار دارد که این شرکت در ماه ژوئن وارد کشتی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It got a new chassis, smoother styling, larger windows and a reworked interior.
[ترجمه گوگل]این خودرو دارای شاسی جدید، ظاهری نرم تر، پنجره های بزرگتر و فضای داخلی بازسازی شده است
[ترجمه ترگمان]یک بدنه جدید، سبک smoother، پنجره های بزرگ تر و یک فضای باز بازسازی شده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Slightly less willing to react is a chassis afflicted by over-light steering that lacks feel.
[ترجمه گوگل]کمی کمتر تمایل به واکنش نشان می‌دهد، شاسی‌هایی است که از فرمان بیش از حد سبک رنج می‌برند و حسی ندارند
[ترجمه ترگمان]کمی کم تر تمایل به واکنش نشان می دهد، یک بدنه آسیب دیده از فرمان نور است که فاقد حس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bomb attached beneath the chassis of the Skoda detonated as the signal triggered it off.
[ترجمه گوگل]بمبی که در زیر شاسی اشکودا نصب شده بود، با خاموش شدن سیگنال آن منفجر شد
[ترجمه ترگمان]بمب متصل شده در زیر بدنه خودرو ون منفجر شد و این علامت آن را منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The system is arranged in a rack-mounted chassis with universal backplane.
[ترجمه گوگل]این سیستم در یک شاسی قفسه ای با صفحه پشتی جهانی مرتب شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم در یک شاسی سوار شده با پلن جهانی قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Certainly both the chassis and V6 engine have known more competitive days.
[ترجمه گوگل]مطمئناً هم شاسی و هم موتور V6 روزهای رقابتی تری را می شناسند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که هر دو موتور chassis و chassis روزه ای رقابتی بیشتری را می شناسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The 205's chassis has achieved almost legendary status.
[ترجمه گوگل]شاسی 205 تقریباً به موقعیت افسانه ای دست یافته است
[ترجمه ترگمان]شاسی ۲۰۵ به طور تقریبا افسانه ای به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Restoration work on the chassis and coach body will commence soon and replacement bogies are now being sought.
[ترجمه گوگل]کار ترمیم شاسی و بدنه مربی به زودی آغاز خواهد شد و در حال حاضر به دنبال دستگاه های جایگزین هستند
[ترجمه ترگمان]کار بازسازی بر روی بدنه و بدنه مربی به زودی آغاز خواهد شد و واگن جایگزین در حال حاضر جستجو خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chassis lurched forward and then back sharply, knocking the four passengers off balance.
[ترجمه گوگل]شاسی به شدت به جلو و سپس به عقب خم شد و تعادل چهار سرنشین را از بین برد
[ترجمه ترگمان]The به جلو خم شد و بعد به سرعت برگشت و چهار مسافر را در حال تعادل در بر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The chassis is a steel cradle frame with an aluminium subframe.
[ترجمه گوگل]شاسی یک قاب گهواره ای فولادی با یک زیرشاخه آلومینیومی است
[ترجمه ترگمان]شاسی یک قاب فولادی است که از جنس آلومینیوم ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاسی (اسم)
chassis

اسکلت (اسم)
frame, skeleton, chassis, staging

شاسی اتومبیل (اسم)
dead load, chassis

کالبد (اسم)
shell, skeleton, framework, mold, chassis, mould

تخصصی

[کامپیوتر] شاسی .
[برق و الکترونیک] تنه ؛ شاسی قاب فلزی یا ساختار جعبه مانندی که با نصب اجزای الکترونیکی روی آن مداری عملیاتی نظیر گیرنده رادیو یا تلویزیون، ضبط صوت، یا منبع تغذیه به وجود می آید. در حال حاضر عمدتاً از تخته های مدار چاپی به جای آن استفاده می شود.
[نساجی] شاسی - بدنه اصلی دستگاه - تخته چاپ شده

انگلیسی به انگلیسی

• foundation; frame and machinery of an automobile, undercarriage
a chassis is the framework that a vehicle is built on.

پیشنهاد کاربران

۱ ـ بدن یا هیکل یک فرد
the body or physique of a person
۲ ـ شاسی اتوموبیل
the frame of a vehicle that supports the body and other components
۳ ـ یک پایه فلزی برای اجزای مدار یک دستگاه الکترونیکی
a metal mounting for the circuit components of an electronic device
chassischassischassis
1. ( اتومبیل ) شاسی 2. ( رادیو یا تلویزیون ) قاب 3. تنه ی اتومبیل ( بدون اتاق ) 4. ( هواپیما ) دستگاه یا مکانیسم فرود 5. ( عامیانه ) هیکل. قد و قواره
مثال:
the impact twisted the chassis
این ضربه شاستی اتومبیل را کج کرد.
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

کِیس کامپیوتر
Computer chassis
هم شاسی، هم اسکلت
the latest Apple Watch earned a curvier chassis
به قوس بودن تاچ اشاره میکنه ( اسکلت بندی منحنی )

بپرس