chase the carrot

پیشنهاد کاربران

درود
اصطلاحی در اشاره به :
بیهوده تلاش کردن برای رسیدن به چیزی دست نیافتنی یا موفقیت در کاری غیر ممکن
attempting to reach the unreachable, in the old days a carrot was tied to a stick in front of a wagon's mule / stubborn horse to make them step forward and walk ahead . . . they were never able to reach the carrot
...
[مشاهده متن کامل]

مثال :
oh John , stop chasing the carrot. you're never gonna marry her
در گذشته با بستن هویجی به یک چوب و آویزان کردنش جلوی قاطر/خر/اسب، آن را وادار به حرکت میکردند. ولی حیوان هیچگاه موفق به گرفتن هویج نمیشد.
همچنین
dangle a carrot in front of someone
را ببینید.
امیدوارم مفید بوده باشد😊

بپرس