از میدان [به] در کردن
رماندن، ترساندن
رد کسی کردن ( که بترسد فرار کند )
دنبال کسی دویدن ( که بترسد فرار کند )
کیش دادن کسی
دنبال کسی دویدن ( که بترسد فرار کند )
کیش دادن کسی
مدهوش کردن
دور کردن، راندن، گریزاندن
دنبال کردن، مجبور به فرار کردن
فراری دادن
در مورد حیوانات پیش کردن هم معنا میده
She's always chasing cats out of the garden to protect her precious birds.
بدرقه کردن
ایدی اینستا @Amir_HateLove2
ایدی اینستا @Amir_HateLove2
از خود دور کردن، راندن، از شر چیزی خودرا خلاص کردن
کنار زدن - راندن
وادار به فرار کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)