1. In opposition to chartism, other financial forecasters rely on the "fundamentals" of the market in an effort to predict it.
[ترجمه گوگل]در تقابل با نمودار، دیگر پیش بینی کنندگان مالی در تلاش برای پیش بینی بازار به "اصول" بازار تکیه می کنند
[ترجمه ترگمان]در مخالفت با chartism، دیگر پیش بینی کننده گان مالی بر \"اصول\" بازار در تلاش برای پیش بینی آن تکیه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مخالفت با chartism، دیگر پیش بینی کننده گان مالی بر \"اصول\" بازار در تلاش برای پیش بینی آن تکیه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Chartism probably holds most sway in the foreign - exchange market.
[ترجمه گوگل]چارتیسم احتمالاً بیشترین تأثیر را در بازار ارز دارد
[ترجمه ترگمان]Chartism احتمالا بیش از همه در بازار ارز خارجی به نوسان در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Chartism احتمالا بیش از همه در بازار ارز خارجی به نوسان در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Lenin said that Chartism was "the first broad, really mass, politically formed, proletarian revolutionary movement.
[ترجمه گوگل]لنین گفت که چارتیسم «نخستین جنبش انقلابی پرولتاریایی گسترده، واقعاً تودهای، سیاسی شکل گرفته بود
[ترجمه ترگمان]لنین گفت که Chartism اولین گروه وسیع، سیاسی، جنبش انقلابی کارگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لنین گفت که Chartism اولین گروه وسیع، سیاسی، جنبش انقلابی کارگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Chartism is organized induction in Doyne Farmer's mode.
[ترجمه گوگل]چارتیسم القایی سازمان یافته در حالت Doyne Farmer است
[ترجمه ترگمان]Chartism به صورت القا در روش فارمر سازماندهی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Chartism به صورت القا در روش فارمر سازماندهی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Parliamentary Reform and Chartism indicated that the traditional elite politics was changing into the mass politic gradually.
[ترجمه گوگل]اصلاحات پارلمانی و چارتیسم نشان داد که سیاست سنتی نخبگان به تدریج به سیاست توده ای تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]اصلاحات پارلمانی و Chartism نشان داد که سیاست نخبگان سنتی به تدریج به سیاست جمعی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اصلاحات پارلمانی و Chartism نشان داد که سیاست نخبگان سنتی به تدریج به سیاست جمعی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Chartism failed because of its weak and divided leadership, and its lack of coordination with trade - unionism.
[ترجمه گوگل]چارتیسم به دلیل رهبری ضعیف و پراکنده و عدم هماهنگی آن با اتحادیه های کارگری شکست خورد
[ترجمه ترگمان]Chartism به دلیل رهبری ضعیف و تقسیم شده آن و عدم هماهنگی آن با اتحادیه اصناف، شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Chartism به دلیل رهبری ضعیف و تقسیم شده آن و عدم هماهنگی آن با اتحادیه اصناف، شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lenin said that Chartism was "the first broad, really ma, politically formed, proletarian revolutionary movement. "
[ترجمه گوگل]لنین گفت که چارتیسم «نخستین جنبش انقلابی پرولتاریایی گسترده، واقعاً بزرگ، از نظر سیاسی شکل گرفته است»
[ترجمه ترگمان]لنین گفت که Chartism \"اولین کشور پهناور، واقعا، سیاسی، جنبش انقلابی کارگری\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لنین گفت که Chartism \"اولین کشور پهناور، واقعا، سیاسی، جنبش انقلابی کارگری\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They began to fight back against this with the first mass work ers' organisations – the first trade unions, and in Britain the first movement for political rights for workers. Chartism .
[ترجمه گوگل]آنها با اولین سازمان های توده ای کارگران – اولین اتحادیه های کارگری، و در بریتانیا اولین جنبش برای حقوق سیاسی کارگران، شروع به مبارزه با این موضوع کردند چارتیسم
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به مبارزه با این کار با اولین کار گروهی کردند - اولین اتحادیه های تجاری، و در بریتانیا اولین حرکت برای حقوق سیاسی کارگران Chartism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به مبارزه با این کار با اولین کار گروهی کردند - اولین اتحادیه های تجاری، و در بریتانیا اولین حرکت برای حقوق سیاسی کارگران Chartism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید