charred

/ˈt͡ʃɑːrd//t͡ʃɑːd/

سوخته، زغال مانند

جمله های نمونه

1. the charred hulks of enemy tanks near the bridge
لاشه ی سوخته ی تانک های دشمن در کنار پل

2. they found his charred body
جسد نیم سوخته او را پیدا کردند.

3. some of the antique objects were charred by the fire
برخی از اشیای عتیقه در آتش سوزی نیمسوز شدند.

4. The table was badly charred by a flatiron.
[ترجمه گوگل]میز توسط یک چاقو به شدت زغال شده بود
[ترجمه ترگمان]میز به شدت سوخته و سوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The charred body of a man was found by police in a burnt-out car last night.
[ترجمه گوگل]جسد سوخته مردی شب گذشته توسط پلیس در خودروی سوخته پیدا شد
[ترجمه ترگمان]جسد سوخته یک مرد در شب گذشته توسط پلیس در یک اتومبیل سوخته پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Two bodies were found among the charred ruins of the house.
[ترجمه گوگل]دو جسد در میان خرابه های سوخته خانه پیدا شد
[ترجمه ترگمان]دو تن از اجساد در میان ویرانه های سوخته خانه پیدا شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fire gutted the building, leaving just a charred shell.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی ساختمان را نابود کرد و فقط یک پوسته سوخته باقی ماند
[ترجمه ترگمان]آتش از درون ساختمان بیرون می اید، فقط یک پوسته زغال سوخته باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fire charred the woodwork.
[ترجمه گوگل]آتش چوبی را زغال کرد
[ترجمه ترگمان]آتش بخاری را روشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The barest crunch from the charred exterior gives way to juicy pink flesh.
[ترجمه گوگل]لخت ترین کرانچ از بیرون زغال شده جای خود را به گوشت صورتی آبدار می دهد
[ترجمه ترگمان]The جزئی از ظاهر سوخته باعث می شود که به پوست صورتی آبدار تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had charred a good many slices of bread and sent several up in flames before he discovered this simple device.
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه این وسیله ساده را کشف کند، تعداد زیادی تکه نان را زغال کرده بود و چندین برش را آتش زده بود
[ترجمه ترگمان]قبل از این که این دستگاه ساده را کشف کند، چند تکه نان برشته شده بود و چند تکه نان را آتش زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sight of figures at the charred tenement took him and his binoculars to the window.
[ترجمه گوگل]دیدن چهره‌ها در خانه‌ی سوخته او و دوربین‌های دوچشمی‌اش را به سمت پنجره برد
[ترجمه ترگمان]منظره ارقام که در خانه مخروبه سوخته دیده می شد او را گرفت و دوربینش را به طرف پنجره برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Light whisky is stored in seasoned charred oak casks, which impart little colour or flavour.
[ترجمه گوگل]ویسکی سبک در چلیک های بلوط ذغالی شده ذخیره می شود که رنگ یا طعم کمی به شما می دهد
[ترجمه ترگمان]ویسکی سبک در بشکه های سیاه سوخته، که رنگ و بوی کمی دارند، ذخیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A charred baby carriage still stood on the altar steps, exactly where it had been found after the massacre.
[ترجمه گوگل]یک کالسکه بچه زغالی هنوز روی پله‌های محراب ایستاده بود، دقیقاً همان جایی که پس از کشتار پیدا شده بود
[ترجمه ترگمان]هنوز یک کالسکه بچه سوخته هنوز روی پلکان محراب قرار داشت، درست همان جایی که بعد از کشتار در آن پیدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Firemen found the charred remains of the two sisters as they sifted through the debris.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان بقایای ذغالی شده دو خواهر را هنگام غربال کردن آوارها پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]Firemen بقایای سوخته این دوخواهر را هنگامی که در میان آوار مانده بودند پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A police officer said his corpse was so charred and mutilated that it took more than an hour to identify it.
[ترجمه گوگل]یک افسر پلیس گفت جسد او به حدی ذغالی شده و مثله شده بود که شناسایی آن بیش از یک ساعت طول کشید
[ترجمه ترگمان]یک افسر پلیس گفت که جسد وی به قدری سوخته و ناقص شده است که بیش از یک ساعت طول می کشد تا آن را تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• scorched; burnt; that has been reduced to charcoal; having been burned in order to influence the taste or color
something that is charred is partly burnt and made black by fire.

پیشنهاد کاربران

بپرس