charmer

/ˈt͡ʃɑːrmər//ˈt͡ʃɑːmə/

معنی: دلربا، افسونگر
معانی دیگر: آدم گیرا و خوش برخورد، آدم جذاب، رام کننده (بیشتر در مورد مار به کار می رود)، جادوگر، ساحر، جذاب، فریبنده

جمله های نمونه

1. snake charmer
مارگیر

2. their baby is quite a charmer
بچه ی آنها خیلی مامانی است.

3. The snake charmer reached out gingerly to touch the snake in his basket.
[ترجمه گوگل]افسونگر مار با عجله دست دراز کرد تا مار درون سبد خود را لمس کند
[ترجمه ترگمان]مار با احتیاط دستش را دراز کرد تا مار را در سبد خود لمس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He comes across as an intelligent, sophisticated, charmer.
[ترجمه گوگل]او به عنوان فردی باهوش، پیچیده، جذاب شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک زن باهوش، باهوش و جذاب به دنیا می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You're a regular little charmer, aren't you?
[ترجمه گوگل]شما یک افسونگر کوچک معمولی هستید، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]تو آدم جذابی هستی، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's a real charmer is Paul - you want to be careful with him!
[ترجمه گوگل]او یک افسونگر واقعی پل است - شما می خواهید مراقب او باشید!
[ترجمه ترگمان]اون زن جذابی هست، پال - تو می خوای با اون مراقب باشی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jean-Marie, a middle-aged charmer who prefers to work minus a white apron, could not recall a Rene in the family.
[ترجمه گوگل]ژان ماری، افسونگر میانسال که ترجیح می دهد بدون پیش بند سفید کار کند، نمی تواند رنه را در خانواده به یاد بیاورد
[ترجمه ترگمان]جین ماری، که یک فرد - میانسال است که ترجیح می دهد من های یک پیش بند سفید کار کند، نتوانست رنه را در خانواده به یاد بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Keen is a Texan charmer who delights in storytelling.
[ترجمه گوگل]کین یک افسونگر تگزاسی است که از داستان سرایی لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او یک تگزاسی تگزاسی است که از داستان سرایی لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A smooth-talking charmer who helped women with their health problems.
[ترجمه گوگل]یک افسونگر خوش صحبت که به زنان در رفع مشکلات سلامتی خود کمک می کرد
[ترجمه ترگمان]زنی که آرام صحبت می کند و به زنان کمک می کند تا مشکلات سلامتی خود را حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's a charmer and quick to sweep coat check girl Billie Frechette off her feet.
[ترجمه گوگل]او یک دختر جذاب بیلی فریشت است که سریع کت را از پا در می آورد
[ترجمه ترگمان]وقتی بیلی بیلی رو از زمین بلند می کنه، اون آدم جذابی است و خیلی زود از پا در می ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A beauty a woman you a charmer is one who notice you.
[ترجمه گوگل]یک زن زیبایی که شما را جذاب می کند، کسی است که متوجه شما می شود
[ترجمه ترگمان]زیبایی زن زیبایی است که شما را جذاب می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He wasn't a professional charmer - far from it.
[ترجمه گوگل]او یک افسونگر حرفه ای نبود - دور از آن
[ترجمه ترگمان]دور تا دور تا دور از دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Vivian: How sweet. You are a charmer.
[ترجمه گوگل]ویویان: چقدر شیرین شما یک افسونگر هستید
[ترجمه ترگمان]چه شیرین تو آدم جذابی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were very much surprised when snake charmer suddenly began to play jazz.
[ترجمه گوگل]زمانی که افسونگر مار ناگهان شروع به نواختن جاز کرد، بسیار شگفت زده شدیم
[ترجمه ترگمان]وقتی مارها شروع به نواختن جاز کردند خیلی تعجب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلربا (اسم)
charmer

افسونگر (اسم)
fascinator, voodoo, charmer, mermaid, enchanter, voodooist

انگلیسی به انگلیسی

• charming person, fascinating person; person who enchants, person who casts spells, magician
you call someone a charmer when they appear to be very charming but are actually rather insincere.

پیشنهاد کاربران

اغواگر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : charm
✅️ اسم ( noun ) : charm / charmer
✅️ صفت ( adjective ) : charming / charmless
✅️ قید ( adverb ) : charmingly
جذاب ، دلربا ، تو دل برو
کسی که به راحتی تو دل دیگران جا باز می کنه، تو دل برو ( گاهی از بعد منفی به این کلمه نگاه میشه که به معنای ناقلا ترجمه میشه )
He's a real charmer, so be careful!

بپرس