charlatan

/ˈʃɑːrlətən//ˈʃɑːlətən/

معنی: شارلاتان، ادم حقه باز، زبان باز، ادم زبان باز، طبیب شارلاتان، ادم شارلاتان
معانی دیگر: (کسی که به دروغ ادعا به داشتن دانش و مهارتی کند) شارلاتان، حقه باز، نیرنگ باز، قلابی، شیاد، پاچه ورمالیده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: charlatanistic (adj.), charlatanism (n.)
• : تعریف: one who deceitfully claims to possess a particular skill or expertise; fraud; quack.
مشابه: mountebank, quack

- Many who claimed to be able to communicate with the dead were shown to be charlatans.
[ترجمه گوگل] بسیاری از کسانی که ادعا می کردند می توانند با مردگان ارتباط برقرار کنند، شارلاتان بودند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از آن ها ادعا کردند که قادر به برقراری ارتباط با کشته شدگان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the charlatan who had presented himself as a physician was arrested
حقه بازی که خود را به عنوان پزشک جا زده بود دستگیر شد.

2. a planetary charlatan
شیاد خانه به دوش

3. That charlatan! I lost thousands of dollars because I followed his advice.
[ترجمه گوگل]آن شارلاتان! من هزاران دلار از دست دادم زیرا به توصیه او عمل کردم
[ترجمه ترگمان]! اون شارلاتان من هزاران دلار رو از دست دادم چون نصیحتش رو دنبال کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The charlatan boasted that he could charm off any disease.
[ترجمه گوگل]شارلاتان به خود می بالید که می تواند هر بیماری را طلسم کند
[ترجمه ترگمان]شارلاتان گفت که می تواند هر بیماری را خنثی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He knows nothing about medicine-he's a complete charlatan.
[ترجمه گوگل]او هیچ چیز در مورد پزشکی نمی داند - او یک شارلاتان کامل است
[ترجمه ترگمان]او درباره پزشکی چیزی نمی داند - او یک شارلاتان کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was exposed as a charlatan.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک شارلاتان افشا شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک شارلاتان در معرض دید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Time is a great charlatan, not a great healer, as has been remarked.
[ترجمه گوگل]همانطور که گفته شد، زمان یک شارلاتان بزرگ است، نه یک درمانگر بزرگ
[ترجمه ترگمان]زمان یک شارلاتان بزرگ است، نه یک شفادهنده بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the meantime, most orchid still is bold-faced charlatan and swindler.
[ترجمه گوگل]در این میان، بیشتر ارکیده ها هنوز هم شارلاتان و کلاهبردار با چهره ای جسور هستند
[ترجمه ترگمان]در عین حال، بیشتر گل ارکیده هنوز هم گستاخ و حقه باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To act as a medical quack or a charlatan.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاتل پزشکی یا یک شارلاتان عمل کند
[ترجمه ترگمان]تا به عنوان پزشک شارلاتان یا یک شارلاتان عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is not charlatan, or a psychic - shes a synaesthete.
[ترجمه گوگل]او شارلاتان یا یک روانشناس نیست - او یک سیناستتیک است
[ترجمه ترگمان]او شارلاتان نیست، یا یک پیشگو است - یک synaesthete است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A charlatan doesn't murder with a knife.
[ترجمه گوگل]یک شارلاتان با چاقو نمی کشد
[ترجمه ترگمان]یک شارلاتان با چاقو به قتل نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That charlatan is anything but a doctor.
[ترجمه گوگل]آن شارلاتان چیزی جز دکتر است
[ترجمه ترگمان]این شارلاتان چیزی جز یک دکتر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Whether he is an outstanding artist or a charlatan?
[ترجمه گوگل]آیا او یک هنرمند برجسته است یا یک شارلاتان؟
[ترجمه ترگمان]چه او یک هنرمند برجسته و یا شارلاتان است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think the voters will see him as the charlatan he really is.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم رای دهندگان او را به عنوان شارلاتانی که واقعاً هست می بینند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم رای دهندگان او را شارلاتان خواهند دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I was niggled during those first few months by the feeling of being a charlatan.
[ترجمه گوگل]من در آن چند ماه اول از احساس شارلاتان بودن خفه شدم
[ترجمه ترگمان]در این چند ماه اول احساس می کردم که شارلاتان هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شارلاتان (اسم)
quack, charlatan, mountebank, quacksalver, sciolist

ادم حقه باز (اسم)
rascal, charlatan, mountebank

زبان باز (اسم)
quack, charlatan, quacksalver, sophist

ادم زبان باز (اسم)
charlatan

طبیب شارلاتان (اسم)
charlatan

ادم شارلاتان (اسم)
quack, charlatan

انگلیسی به انگلیسی

• quack, impostor, fraud, one who claims more skill or knowledge than he actually has
a charlatan is someone who pretends to have skills or knowledge that they do not really have; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

شیاد. شارلاتان
مثال:
So he was a liar and a charlatan, every magician is.
بنابراین او یک دروغگو و شیاد و شارلاتان بود. هر شعبده بازی اینطور است.
A charlatan is someone who pretends to have knowledge or skills they do not possess, often with the intention of deceiving others.
شارلاتان کسی است که وانمود می کند دارای دانش یا مهارت هایی است که آن ها را ندارند، اغلب به قصد فریب دیگران.
...
[مشاهده متن کامل]

*** شارلاتان به کسی که با زبان خوش، مردم را فریب دهد می گویند. کلمه ای است که ریشه در زبان ایتالیایی دارد: ( Ciarlatano ) . در معنای شارلاتان، صفات حقه بازی، شیادی، شید، چرب زبانی و دروغگویی نهفته. اگر کسی مردم را بخاطر مقاصد غیر مجاز خود فریب دهد این صفت را برای او به کار می برند.
“He’s a charlatan posing as a doctor, performing medical procedures without proper qualifications. ”
A person might say, “Don’t trust that charlatan, he’s just trying to sell you a fake product. ”
In historical contexts, charlatans were often associated with traveling medicine shows and snake oil salesmen.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-criminal/
شارلاتان. حقه باز

بپرس